زبان فارسی زبان علم ادب و ارتباط آن با اقتصاد ملی
زبان فارسی زبان علم ادب و ارتباط آن با اقتصاد ملی
به گزارش پایگاه خبری گلونی دکتر چنگیز پهلوان نوشت: بیشک زبان فارسی که پیشینهای کهن دارد، و در طول قرنها نه تنها در سرزمین کنونی ایران بلکه در کشورهای پیرامون آن زبان ادب و علم بوده است، باید زبان طبیعی و ملی ایرانیان بهشمار آید.
جریانهایی با تأکید بر زبانهای محلی نه تنها به جداییهای فرهنگی در درون کشور دامن میزنند و تفاهم فرهنگی در سطح گستردهی ملی را ناممکن میسازند بلکه راه را بر پیشرفت ملی میبندند و برخلاف ادعایشان نابرابریهای اجتماعی را فزونی میبخشند.
اصطلاح «ایران کشوری است کثیرالمله» فاقد اعتبار تاریخی است، زیرا گواه تاریخی بسیاری وجود دارد که نشان میدهد ساکنان کنونی ایران خویشاوندی نزدیک با هم دارند و طی قرنها در کنار هم زیستهاند و بستر اصلیشان همین سرزمین بوده است.
اگر ایرانیان به مسألهی جداییطلبی برخوردی سرسری بکنند، بیتردید با گونههای مختلفی از کانونهای بحران مواجه خواهند گشت و در نهایت، تقاضاهایی در برابر خود خواهند یافت که برای تحقق آنها خاک ایران کنونی نیز کافی نخواهد بود.
ایران بهراستی از نظر تاریخی، فرهنگی و سیاسی کشوری است یکه و ممتاز در این منطقه.
جمعیت، وسعت خاک و منابع غنی زیرزمینی امکان دستیابی به توسعه و پیشرفت را فراهم آوردهاند، ولی بدون وجود یک سیاست خردمندانهی ملی نمیتوان از این امکانها استفاده نیک به عمل آورد و راه سعادت و نیکبختی را هموار کرد.
اتخاذ سیاست فرهنگیِ درست در پهنهی ملی بیتردید وسیلهای مهم برای حفظ تمامیت ایران در این منطقه از جهان و به واقعیت درآوردن برنامههای توسعهی ملی است.
اگر کشوری بخواهد در این روزگار پیچیده و بغرنج نیروی خود را بپراکند و هر بخش از مردم خود را تسلیم زبانی محلی بکند، سرانجام از قافلهی تمدن بازخواهد ماند و در بهترین حالت محلی خواهد شد برای جهانگردان.
اگر بخواهیم از ایران کشوری چندزبانه بسازیم، با بیشترین نابرابری آموزشی روبهرو خواهیم بود.
زیرا هم زبان فارسی در مقایسه با گویشهای محلی به طرز غیرقابل مقایسهای نیرومند است و هم این گویشها هنوز از نظر پیشرفت زبانی در مرحلهای ابتدایی بهسر میبرند.
زبان فارسی زبان علم ادب و ارتباط آن با اقتصاد ملی
اگر بخواهیم اقتصاد ملی شکوفایی در ایران داشته باشیم و برنامههای درازمدت برای توسعه طرحریزی کنیم و به واقعیت درآوریم، عاقلانهترین راه این است که زبان فارسی را بهعنوان زبان ملی بپذیریم تا هم آموزشهای کوتاهمدت فنی بهراحتی و با هزینهی اندک انجام شود و هم انتقال فن و مهارت به آسانی ممکن گردد.
اگر قرار بر این باشد که مردم هر منطقهای به زبان خود آموزش ببینند، دیگر نه به یک اقتصاد شکوفا دل میتوان بست و نه به برافکندن بیسوادی، چه رسد به آنکه بخواهیم به مدد این زبانهای محلی به قلههای دانش کنونی بشر دست بیابیم.
آموزش همگانی به زبان فارسی یکی از ابزارهای برابری اجتماعی و فرهنگی در ایران است نه شکستن آن و به بندکشیدنش.
به نظرم پایههای اساسی اندیشهی ملی را دو چیز باید تشکیل بدهد: اول، توافق بر سر حفظ تمامیت ارضی ایران و دوم، پذیرش زبان فارسی بهعنوان زبان ملی تمامی ایرانیان.
تنها پس از توافق بر سر این دو پایهی اساسی، میتوان به گفتوگو و حتی ستیز بر سر مسائل دیگر مبادرت کرد.
تنها تفاوتی که بین شهروندان ایران وجود داشته، تعلق مذهبی افراد بوده نه چیزی دیگر.
این تفاوت نیز فقط مربوط به بالاترین مقامهای سیاسی مملکت بوده است ولی نمیتوان این عامل تفاوتدهنده را عاملی قومی دانست.
پایان پیام
کد خبر : 147761 ساعت خبر : 9:51 ب.ظ