آشنایی با مفهوم هجو و شناخت آن در شعر

آشنایی با مفهوم هجو و شناخت آن در شعر

به گزارش پایگاه خبری گلونی دکتر حسن جوادی در کتاب «تاریخ طنز در ادبیات فارسی» نوشته است:

هجو و هجا به معنی بد گفتن، فحش دادن و استهزاء کردن در شعر است.

مثلاً تاریخ بیهقی می نویسد: «خطیبان را گفت تا او را زشت گفتند بر منبرها و شعرا را فرمود تا او را هجو کردند.»

درس‌گفتار اکبر کتابدار درباره هجو، قسمت دوم:

دانلود کنید

می‌گویند یکی از اولین هجونویسان باستان شاعری بود به نام ارخیلوکس (Archilochus) اهل پاروس (paros) که از دختر شخصی به نام لیکامبس (Lucambes) خواستگاری می‌کند و وعده ازدواج می‌گیرد.

بعداً لیکامبس زیر قول خود می‌زند و دختر را به او نمی‌دهد، ارخیلوکس چنان عصبانی می‌شود که هجوهای متعدد در حق دختر و پدرش می‌نویسد و همه جا آنها را می‌خواند.

عاقبت لیکامبس و دخترش از فرط شرمساری خود را به دار می‌زنند. نشانه‌هایی از این نوع قدرت هجو گاهی در اشعار فارسی نیز به نظر می‌رسد. مثلاً انوری که خود از هجو نویسان مشهور بود، می‌گوید:

هم چو ضحاک افکنم ناگاه

مارهای هجات برگردن

کلیم کاشانی هجو را “زهر در آب بقا کردن” می‌داند و ترجیح می‌دهد که به عوض به کار بردن آن مخالفان خود را با عرضه سخن نیکو متنبه سازد، همانطور که موسی سحر مارگیران را با ساختن اژدهایی پاسخ گفت:

گر هجو نیست در سخن من ز عجز نیست

حیف آمدم که زهر در آب بقا کنم

تنبیه منکران سخن می‌توان کلیم

گر اژدهای خامه به آنها رها کنم

هجو  را در یونانی Diatribc می‌خوانند که هنوز به معنی حمله شدید و شخصی در فرانسه و انگلیسی به کار می‌رود.

از سوی دیگر از طریق لاتینی کلمه Invective به معنی قدح، ناسزا و زخم زبان به این دو زبان راه یافته است که همراه با کلمه Lampoon در انگلیسی و Lampoon در فرانسه که همگی به طور کلی معنی  هجو را می‌دهند.

 اگر هجو جنبه طنزآمیزی داشته باشد و بیش‌تر به دشنام و بدگویی مستقیم اکتفا کند می‌توان آن‌را معادل طنز شخصی یا Personal satire دانست، و معمولاً آن را یکی از انواع عمده ی چهارگانه طنز می‌دانند:

یعنی طنز مذهبی- اخلاقی، سیاسی، و ادبی و شخصی.

اصولاً بیشتر طنزنویسان بر این نکته تاکید کردند که هدفشان اصلاح اجتماع از طریق انتقاد است.

اگر بعضی از آنها در اساس نیز چنین هدفی نداشته باشند تظاهر بدان می‌کنند، و برای اینکه از عواقب انتقاد خود در امان باشند آن را به توریه و به صورت پوشیده بیان می‌کنند.

بدیهی است که در هجو شخصی بعضی از شاعران این موضوع‌ها مطرح نبود.

بگذارید بعضی از شاعران ایران را در نظر آوریم.

آشنایی با مفهوم هجو و شناخت آن در شعر

مثلاً یغمای جندقی با هر کسی که می‌افتاد در شعرش او را زن قبحه و یا چیزی شبیه آن خطاب می‌کرد، و فحش‌هایی می‌داد که اکثر مقابل بازگو کردن نیست.

قاآنی شاعر معاصر او هر کس و ناکسی را به امید صله مطرح می‌کرد و کاری به مناعت، فضیلت و بزرگواری ممدوحان خود نداشت.

وجدان اجتماعی او در نتیجه دردها و بدبختی های کشور خود ناراحت نمی‌شد و جز به کار خود اغلب به چیزی نمی اندیشید.

البته گاهی شعری در انتقاد از ریاکاری زاهدان ریایی می‌گفت، ولی این گونه آثار استثنایی بودند.

او در قصیده‌ای مطنطن حاجی میرزاآقاسی را با القابی چون قلب گیتی، روح عالم، انسان کامل، خواجه ی دو جهان و مظهر باری وصف می‌کند، ولی به محض این که حاجی از قدرت می‌افتد تمامی صفات را در حق میرزا تقی خان امیرکبیر به کار می‌برد، و ممدوح قدیم را ظالم شقی می‌خواند که به جایش عادل تقی نشسته است.

باز هنگامی که امیرکبیر مغضوب می‌شود و میرزا آقاخان نوری به صدارت می‌رسد، شاعر شادی‌ها می‌کند و او را خصم خانگی و اهرمن خوی و بد گوهر می‌خواند و صدر اعظم جدید را آصف برخیا می‌نامد، البته مسلم است که در مقام مقایسه با چنین اشعاری هجوهای جاهلی عرب به هجو واقعی نزدیک‌تر است چون در اغلب آنها تعصب قومی و قبیله‌ای انگیزه اصلی است که بدان‌ها یک حالت اجتماعی می‌دهد.

برای شنیدن قسمت‌های دیگر کلیک کنید

پایان پیام

کد خبر : 159955 ساعت خبر : 11:08 ق.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=159955
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات