سیاست و کرونا و سناریوهای اول، دوم و فراتر از آن
به گزارش پایگاه خبری گلونی دکتر محمد فاضلی در کانال شخصی خود نوشت:
هشدار: این متن هیچ توصیهای ندارد، فقط برای باز کردن فضای اندیشیدن درباره شرایط امروز جامعه و سیاستگذار است.
سناریوی اول. سیاستگذار همه جا را تعطیل کند و سختگیرانه زنجیره انتقال ویروس را قطع کند؛ و خطر عواقب اقتصادی ناشی از تعطیلی را بپذیرد. (حداکثر فاصلهگذاری)
سناریوی دوم. سیاستگذار اجازه دهد برخی فعالیتهای اقتصادی انجام شود، برخی فعالیتها تعطیل شود، و خطر انتقال ویروس و گسترش بیماری را بپذیرد.
سیاست و کرونا و سناریوهای اول، دوم و فراتر از آن
سناریوهای دیگری حتماً هست که بینابین این دو هستند و میشود به آنها فکر کرد.
سؤال اول: آیا دولت میتواند سناریوی اول را اجرا کند؟ چالشهای این سناریو ظاهراً به شرح زیر است:
آیا دولت، تحت شرایط تحریم، رکود و رشد اقتصادی منفی و کاهش قیمت نفت، منابع لازم برای تأمین مایحتاج میلیونها نفر را به مدت یک ماه یا بیشتر دارد؟
آیا نهادهای بزرگ اقتصادی بیرون از دولت (ستاد اجرایی فرمان امام، بنیاد مستضعفان، آستان قدس رضوی، بنیادهای متعدد با فعالیتهای اقتصادی و …) حاضرند در تأمین هزینههای اعمال قرنطینه مشارکت کنند؟
آیا دولت حتی به شرط تأمین منابع مالی، آیا قادر است افراد افراد آسیبدیده از کرونا را به کمک بانکهای اطلاعاتی کافی شناسایی کند؟
آیا اعمال قرنطینه کامل (به شرط تأمین مالی و شناسایی آسیبدیدگان) به مدت طولانی تضمینی برای ریشهکنی بیماری یا کنترل آن در حد عادی شدن زندگی (چیزی شبیه آنفولانزای فصلی) است؟
اگر دولت قادر به تأمین مالی قرنطینهشدگان اقشار ضعیف اقتصادی نباشد، آقا قرنطینه به معنای اعمال گرسنگی بر اقشار ضعیف، احتمال بروز اعتراضات شدید و بیثباتی سیاسی و عواقب آن نظیر بروز خشونت و مرگ و میر ناشی از آن نیست؟
به عبارتی، صورت تلخ و ناخوشایند «اعمال قرنطینه بدون تأمین مالی قرنطینهشدگان ضعیف» تن دادن به احتمال بیثباتی سیاسی و مرگ ناشی از خشونت است. این همان مرگ نوع اول است.
سؤال دوم: آیا دولت میتواند از قرنطینه کامل عبور کند، فعالیت برخی مشاغل را آزاد بگذارد، خطر بالا رفتن نرخ ابتلا به کرونا را بپذیرد اما از عواقب تعمیق و تشدید بحران اقتصادی خودداری کند؟ چالشهای این سناریو هم ظاهراً به شرح زیر است:
برخی مشاغل نه به دلیل دستور دولت برای تعطیلی، بلکه به دلیل ترس مردم و استفاده نکردن از کالا و خدماتشان، وضع بحرانی دارند (نظیر رستورانها، شیرینیفروشیها و …). کسبوکار این گروه با پایان دادن به تعطیلات و قرنطینه هم راه نمیافتد. بنابراین بحران اقتصادی ناشی از قرنطینه و تعطیلی کماکان تداوم خواهد داشت.
شکستن قرنطینه
اجازه دادن به شکستن قرنطینه، خطر ابتلا به بیماری را افزایش داده، فشار بر مراکز درمانی را افزایش میدهد. خطر شکست نظام درمان زیر بار افزایش بیماران وجود دارد.
نشکستن زنجیره انتقال ویروس بر اثر شکستن قرنطینه، و شکست نظام درمان، احتمال مرگ و میر را افزایش میدهد.
بحران اقتصادی بر اثر طولانیتر شدن زمان شیوع بیماری، زمان بیشتری طول خواهد کشید.
ظاهراً در این سناریو، گروهی کماکان بر اثر رکود در کسبوکارها، به بحران اقتصادی و وجه شدید آن یعنی گرسنگی و عواقباش دچار میشوند.
فشار بر مراکز درمانی بیشتر میشود و احتمال شکست آنها وجود دارد، و طولانیشدن زمان بحران، عواقب اقتصادی آنرا شدیدتر میکند.
مرگهای نوع دوم، یعنی مرگ بر اثر گسترش بیماری و شکست نظام درمان، به علاوه بحران اقتصادی منجر به گرسنگی، رخ میدهد.
تعمیق بحران اقتصادی و افزایش مرگ و میر، به علاوه تنشهای عصبی ناشی از شدت گرفتن شیوع بیماری، احتمال بیثباتی را افزایش میدهد.
به نظر میرسد سیاستگذار در هر دو سناریو در نهایت با خطر افزایش مرگ و میر (بر اثر بروز خشونتهای احتمالی و شیوع بیماری و شکست نظام درمان، منجر به مرگ) و عواقب اجتماعی، سیاسی و امنیتی ناشی از آن مواجه است.
پایان پیام