به چه زبانی هشدار دهیم که شنیده شویم؟

به چه زبانی هشدار دهیم که شنیده شویم؟

به گزارش پایگاه خبری گلونی دکتر محمد فاضلی در کانال شخصی خود نوشت:

اعتراضات دی‌ماه ۱۳۹۶ را «جنبش چیزباختگان ناامید» نامیده بودم. سیاست و اقتصاد در ایران یکی از کارهایش تولید چیزباخته است، یعنی دائم بر شمار افرادی می‌افزاید که احساس می‌کنند یک چیز ارزشمند زندگی‌شان – مال‌شان، جوانی‌شان، استعدادشان، آینده‌شان، فرزندشان و … – را می‌بازند.

خصیصه «چیزباخته»سازی سیاست و اقتصاد که در سخنرانی «افسانه پیل و پراید» گفتم با قوّت بیشتر در جریان است و وضعیتی شده که میلیون‌ها نفر در حال باختن حداقل‌های زندگی هستند. کرونا هم مزید بر علت شده است.

تورم دورقمی نزدیک به پنج دهه است که گریبان این کشور را گرفته است. تورم در سال‌های پیشین و امسال با شدت بیشتری، در حال عمیق کردن درّه نابرابری و بر باد دادن حداقل امیدهای چیزباختگان ناامید است.

 تورم فزاینده، سودهای نجومی بورس، افزایش سرسام‌آور قیمت خودرو و ارزش‌های کهکشانی مسکن، داشتن شماری را از دارایی‌ها را برای بخش‌هایی از مردم به آرزوهای دست‌نیافتنی تبدیل می‌کند.

به چه زبانی هشدار دهیم که شنیده شویم؟

 قریب بیست سال پیش پژو ۲۰۶ خودرو طبقه متوسط حتی تا دانشجویان بود. یادم هست وقتی برای اولین بار با همسرم وارد خوابگاه متأهلی دانشگاه تربیت مدرس شدیم، از این‌که دانشجویان متأهل اغلب خودرو داشتند و بسیاری پژو ۲۰۶ داشتند، تعجب کردیم. نویدی بود از این‌که ما هم می‌توانیم یک روزی داشته باشیم.

پژو ۲۰۶ حالا به ۱۷۰ میلیون تومان رسیده و خانه‌ای که من در پایان ایام دانشجویی با پس‌انداز ۱۷ میلیونی خریدم پانصد تا هفتصد میلیون شده است. کدام دانشجوی دکتری متأهلی قادر است در شرایط عادی و کار خودش چنین مبلغی را تأمین کند؟

عاقبت این وضعیت کاملاً روشن است. آن‌ها که پس‌انداز، خودرو، خانه، زمین، سکه و سایر دارایی‌ها را دارند، با سرعت عجیب تورم، سودهای بورس یا افزایش سیخکی قیمت خودرو، از آن‌ها که ندارند فاصله می‌گیرند.

چیزباختگان که در همان شرایط هم ناامید بودند، حالا «واماندگان تورم» هستند یا به سرعت از آن‌ها که در بورس سودهای کلان کسب می‌کنند عقب می‌مانند. دره نابرابری عمیق‌تر می‌شود و ناامیدی گسترده‌تر از گذشته رنگ خودش را به چهره خلایق می‌پاشد.

من قبلاً کتاب «تاوان نابرابری: چرا برابری به سود همگان است» را (این‌جا) معرفی کرده‌ام. جمله‌ای در آن کتاب هست که برای تحلیل این وضعیت به‌کار می‌آید: «انسان یعنی حساسیت به حقیر شمرده شدن» (ص. ۵۶) و نابرابری انسان‌ها را تحقیر می‌کند. تورم به نابرابری دامن می‌زند و چیزباختگان را بیش از گذشته تحقیر می‌کند.

ویلکینسون و پیکت نویسندگان کتاب «تاوان نابرابری» معتقدند حکومت‌ها برای کاستن از نابرابری، کمبود سیاستی ندارند، مشکل‌شان فقدان اراده و عزم سیاسی است. (ص. ۲۶۵) مشکل اکنون نیز چهار دهه فقدان عزم سیاسی برای تن دادن به الزامات همه‌جانبه اصلاحات و مهار سازوکارهای مولد نابرابری و تحقیر انسان ایرانی است.

 من اقتصاد نخوانده‌ام اما این‌قدر می‌فهمم که آن‌چه در جریان است، تورم فزاینده‌ای است که زندگی را برای میلیون‌ها ایرانی دست‌نیافتنی می‌کند و معدودی را به ارزش‌های متورم‌شده دارایی‌ها می‌رساند.

فساد نظام‌مند شده بر شعله این نابرابری می‌دمد و زبانه‌هایش، از روح، روان، انسجام، نظم و ثبات اجتماعی خاکستری بر جا خواهد گذاشت. احساس محرومیت و فقر نسبی، در کنار فقر مطلق برخی گروه‌ها، نشانی از آینده‌ای خوشایند نیست.

ما به چه زبان دیگری هشدار دهیم که شنیده شویم؟

پایان پیام

کد خبر : 162549 ساعت خبر : 1:21 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=162549
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات