حریم خصوصی در فضای مجازی چیست؟ یادداشت سوم یک خانم معلم در روزهای قرنطینه
حریم خصوصی در فضای مجازی چیست؟ یادداشت سوم یک خانم معلم در روزهای قرنطینه
پایگاه خبری گلونی بهاره حاصلیان: حریم شخصی مقوله بسیار جالبی است. هر فردی حتا اگر نتواند تعریف دقیقی از آن ارائه کند اما در ناخودآگاهاش به آن واقف است.
مثلاً کودکان خردسال حریم خود را به خوبی میشناسند و تجاوز به آن را توسط غریبهها کاملاً درک میکنند.
البته حد و حدود آن در افراد مختلف فرق دارد که معمولاً از چند نانومتر تا چند ده متر میتواند متغییر باشد.
گاهی نیز مکان جغرافیایی که فرد در آن حضور دارد تعیین کننده حد حریم شخصی است.
مثلاً در مترو باید کلاً بیخیال حد و حدود حریم شخصی شد و گرنه امکان ندارد که دیگر بتوانید از مترو به عنوان وسیلهای برای رسیدن به مقصد استفاده کنید.
حریم خصوصی در فضای مجازی
در بین تمام مکانهای جغرافیایی، مدرسه تنها جایی است که به حریم خصوصی افراد، احترام وافی و کافی گذاشته میشود.
سطح احترام نیز آنقدر بالا است که همه دانشآموزان ملزم به رعایت حتا حریم ورقهی امتحانی دوستشان هستند. و برای همین تقلب در امتحانات ممنوع است!
در مدرسهای که من درس میدهم نیز از این قاعده مستثناء نیست.
یکی از همکارانم که به دلیل احترام به حریمش، نامش را نمیآورم و شما او را خانم X فرض کنید، یک نمونه بارز از افرادی است که حریم خصوصی برایشان بسیار محترم است.
همیشه صبحها که دور میز صبحانه در مدرسه جمع میشدیم، خانم X کیفش را یک طرفش و دفتر نمرهاش را طرف دیگرش روی صندلی قرار میداد. و به این ترتیب محدوده حریمش را تعیین میکرد.
اولین بار که با خانم X و این صحنه روبهرو شدم، کمی دیر به اتاق صبحانهخوری رسیده بودم و چون هیچ صندلی خالی برای نشستن نیافتم از اقبال بد، جابهجایی اقلام خانم X به ذهنم خطور کرد.
اما به ذهن خانم X فکر دیگری خطور کرد: «این تازه وارد میخواهد به حریم خصوصی من تجاوز کند!» و خلاصه چشمتان روز بد نبیند… و فقط از اقبال خوش بود که حراست منطقه خبردار نشد.
بعد از آن قضیه هر وقت به میز صبحانه دیر میرسیدم و صندلی خالی پیدا نمیکردم، گوشهای میایستادم و صبحانهام را میخوردم و هیچ فکری به ذهنم خطور نمیکرد.
در این چند وقت قرنطینه، دلم برای خانم X و حریم خصوصیاش تنگ شده بود. تصور میکردم فاصلهگذاری اجتماعی این روزها همان چیزی است که خانم X از ته دلش میخواست که در جامعه اجرا شود. به او تلفن زدم تا احوالش را جویا شوم.
خیلی کلافه و دلخور بود. میگفت: «به شدت فضای خصوصی و حریم شخصیاش مورد هتک حرمت واقع شده است».
با تعجب علت را پرسیدم. از کار آموزشی در فضای مجازی گلهمند بود.
گفت: «اگر تا دیروز دانشآموزانم، حتا نام کوچکم را نمیدانستند الان تا فیها خالدونم را میدانند.
از یک طرف باید عکس پسرم را در گروه درسیاش بگذارم، از طرف دیگر عکس دخترم را تا به راحتی توسط معلمهایشان شناخته شوند.
عکس خودم هم باید باشد تا پیامهایم با پیامهای شاگردانم قاطی نشود. خلاصه یک عکس دستهجمعی خانوادگی را در پروفایلمان گذاشتهایم».
گفتم: «اینکه بد نیست. الان همه در پروفایلشان عکس خانوادگی میگذارند تا معلوم شود که سرمایهای دارند که برایشان با ارزش است و به آن میبالند».
بدون توجه به حرفم، ادامه داد: «همه اینها به کنار. اسمها را چه کنم؟»
گفتم: «چه اسمهایی؟»
گفت: «خود شما که بهتر میدانید در شبکه شاد هر دانشآموز و معلمی باید با نام اصلی خودش وارد شود تا حضور و غیاب به راحتی انجام شود.
یکبار معاون مدرسه به دخترم گفته بود، این خانم X کی هست؟ دخترم گفته بود مامانم!
کلی غر زده بود که باید نام خودت باشد. مگر قرار است برای مامانت حاضر بزنیم. برای همین نام من و دخترم هر دو در نام پروفایل قرار دارد. بعد هم نوبت پسرم شد».
فکر کردم طفلک خیلی اذیت میشود. میخواستم دلداریاش بدهم که گفت: «دیگر بیخیال حریم خصوصی شدهام. هر چه بادا باد!»
خوشحال شدم که اذیت نمیشود و خوشحالتر از اینکه بعد از ایام قرنطینه و بازگشتمان به مدرسه، دیگر نیازی نیست که برای خوردن صبحانه، کنار میز بایستم!
پایان پیام
کد خبر : 162419 ساعت خبر : 1:19 ب.ظ