پد الکی و ماسک به هم تعارف کنیم؛ یادداشت دوم یک خانم معلم در روزهای قرنطینه

پد الکی و ماسک به هم تعارف کنیم؛ یادداشت دوم یک خانم معلم در روزهای قرنطینه

پایگاه خبری گلونی بهاره حاصلیان شیوع بیماری کرونا خیلی چیزها را برای خیلی‌ها روشن کرد.

چیزهایی که سال‌ها به عنوان یک معلم می‌دانستم و چون می‌خواستم رعایتشان کنم، متهم می‌شدم به اینکه «حساس» هستم و یا اگر طرف مقابلم بدون رودربایستی بود، بی‌رحمانه به من می‌گفت که چه‌قدر «وسواسی» هستم. گاهی نیز می‌شنیدم که می‌گویند: «باز هم خانم معلم‌بازی در می‌آورد».

پد الکی و ماسک

مثلاً همیشه مجبور بودم به آدم‌ها تذکر بدهم که: «ناخن انگشتی که در حال حاضر مشغول جویدنش هستید، چند لحظه پیش در حال تراشیدن قطعات چسبیده شده به میز بود» و یا اینکه: «بخشی از خوراکی شما که از دستتان سقوط می‌کند دیگر قابل خوردن نیست. فرقی هم ندارد که روی آسفالت بیفتد یا روی فرش و یا روی چمن».

بسیار زیاد تکرار می‌شد که برای دانش‌آموزانم توضیح می‌دادم: «سوراخ‌های بینی، چشم‌ها، دهان و پوست زخم خورده شما، راه‌های نفوذ میکروب به بدنتان هستند. پس مراقب باشید که با دست آلوده آنها را لمس نکنید».

در واقع من اصلاً وسواسی نبوده‌ و نیستم. فقط به خاطر شغلم چیزهایی را بیشتر و زودتر از دیگران می‌دانستم. و بازهم به خاطر شغلم بر خودم وظیفه می‌دانستم که آنها را به دیگران آموزش بدهم.

حداقل کرونا این را به همه ثابت کرد. الان همه مردم دنیا بدون اصرار و تأکید من، روزی چندین بار قبل از لمس سوراخ‌های بینی‌شان و یا گوشه چشم‌هایشان و یا اطراف دهانشان، دست‌هایشان را با آب و صابون می‌شویند که بسیار پسندیده است.

شما قضاوت کنید. اینکه من می‌دانستم در هوای آلوده تهران سرب وجود دارد و چون ذرات آن سنگین هستند و روی لباس می‌چسبند و هر فردی نیز که از بیرون به داخل خانه می‌آید، می‌تواند این فلز سمی را به خانه بیاورد، نشانه وسواسی بودن است؟

خوشبختانه کرونا همه چیز را حل کرد. الان بدون جیغ و فریاد من، نه تنها افراد خانواده من بلکه همه مردم جلوی در ورودی خانه‌شان اول لباس‌هایشان در می‌آورند و بعد وارد خانه می‌شوند.

بارها اتفاق افتاده بود که در کوچه و خیابان و یا در مکان‌های شلوغ مانند مترو با آدم‌های بیماری روبه‌رو می‌شدم که بدون ماسک تردد می‌کنند و مکرراً هم عطسه و سرفه می‌کنند.

من نیز سریعاً با یک پد الکی و ماسک به سمت‌شان هجوم می‌بردم و از آنها می‌خواستم ضمن ضدعفونی کردن دست‌هایشان، از ماسک استفاده کنند. و همیشه نیز به جای قبول محبتم و سپاسگزاری، پاسخ می‌شنیدم که:

«چه‌قدر رفتار شما مثل مربی‌های بهداشت اعصاب خردکن است. باید با این ویروس‌های زندگی کرد. شما خیلی حساسید! بهتر است پوستتان را کلفت کنید تا مریض نشوید»!

آیا واقعاً اینها نشانه وسواسی و حساس بودن است. حداقل خوبی کرونا این بود که همه را ملزم به رعایت بهداشت نمود.

در حال حاضر اگر به هموطنی پد الکی و ماسک تعارف کنیم نه تنها ناراحت نمی‌شود بلکه بسیار هم خوشحال می‌شود.

و به جای اینکه بگوید: «شما چه‌قدر اعصاب خردکن هستید»!، تشکر می‌کند و رفتار شما را نشانه محبت می‌داند.

پایان پیام

کد خبر : 161849 ساعت خبر : 10:04 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=161849
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات