یادداشت های یک خانم معلم در روزهای قرنطینه؛ یادداشت صفرم

یادداشت های یک خانم معلم در روزهای قرنطینه؛ یادداشت صفرم

پایگاه خبری گلونی بهاره حاصلیان: ترمودینامیک قوانینی دارد که با شماره از یکدیگر منفک می‌شوند.

قانون اول، دوم و سوم ترمودینامیک که کشف می‌شوند، بعد از مدتی دانشمندان در می‌یابند که قانون دیگری وجود دارد که هنوز کشف نشده است و اگر قرار بود به موقع کشف شود، پیش‌نیاز قانون اول، دوم و سوم بود.

انگار دانش‌آموزی ابتدا در کلاس دوم و سوم ابتدایی درس بخواند و بعد از قبول شدن در آن پایه‌ها، والدینش متوجه بشوند که پایه اولی هم وجود داشته که بچه‌شان باید ابتدا آن را می‌گذرانده و بعد سایر پایه‌ها را.

به این ترتیب قانونی که باید قبل از قانون اول و دوم و سوم به دنیای علم عرضه می‌گردید، بعد از هر سه آنها ارائه گردید.

در این میان دانشمندان آن دوران ضمن تعجب از این کشف دیر هنگام، سرگردان مانده بودند که نام این جدیدالکشف را چه بگذارند!

زیرا دیگر نمی‌توانستند آنرا «قانون چهارم» بنامند.

اگر هم نام‌ قوانین را از همان یک شروع می‌کردند و به قانون جدید شماره یک را می‌‌دادند، باز هم مشکل از بین نمی‌رفت. زیرا احتمال داشت سردرگمی‌های زیادی ایجاد شود.

از این جهت نام قانون جدید را گذاشتند، «قانون صفرام» ترمودینامیک.

حالا حکایت یادداشت‌های من شده است حکایت قوانین ترمودینامیک!

فقط با این تفاوت که من سر یادداشت دوم و نه سوم دریافتم، مطالبی را که در ادامه می‌خوانید باید قبل از یادداشت اول می‌نوشتم.

اما چون دیگر یادداشت‌ها به رشته طبع درآمده بود، امکان نداشت شماره‌ها را جابه‌جا کنم. از این جهت این یادداشت را با شماره صفر منتشر می‌کنم.

یادداشت های یک خانم معلم در روزهای قرنطینه

لحظاتی قبل هم متوجه شدم که در دنیای خبرنگاری این نوع نامگذاری مرسوم است و معمولاً مجله یا روزنامه‌هایی با شماره صفر منتشر می‌شود که به «پیش‌شماره» معروف هستند.

و اما اینکه باید چه می‌گفتم و نگفتم و الان می‌گویم!

در دنیای مدرن و رو به رشد امروزی، شرایط قرنطینه‌ حال حاضر و تعطیلی گسترده‌ اصناف و مدارس و دانشگاه‌ها به این شکل که نه تنها ایران بلکه تمام دنیا را درگیر کرده است، اتفاقی نیست که هر چند دهه یکبار رخ دهد.

این اتفاق مانند عبور یک شهاب‌سنگ از کنار کره زمین است که ممکن است هر دو هزار سال یکبار رخ ‌دهد.

بنابراین اگر انسانی، شانس دیدن آنرا داشته باشد باید با تمام وجود حس و ثبتش کند.

در واقع بخش‌های واقعی تاریخ را نه مورخین بلکه ما مردم عادی در خانه‌هایمان ثبت می‌کنیم. که سینه به سینه به نسل‌های بعد منتقل می‌شود.

از این جهت نباید و نمی‌توانم تنها نظاره‌گر و شاهد این رخداد باشم. دلم می‌خواهد از دریچه کوچکی که از نوع نگرش و بینشم نشأت می‌گیرد، به نوشتن تفکر و احساساتم در روزمرگی‌های قرنطینه بپردازم. پس می‌نویسم تا به این نتیجه برسم که هستم!

پایان پیام

کد خبر : 162000 ساعت خبر : 8:25 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=162000
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات