کتاب جنایات و مکافات کتابی در مورد قتل و انگیزه آن
کتاب جنایات و مکافات کتابی در مورد قتل و انگیزه آن
به گزارش گلونی قتل انگیزههای متفاوتی دارد. بدهی، انتقام جویی، دعوا و… اما عدهای از افراد نیز هستند که قتل را نه برای انگیزههای دنیوی که با بهانههای ایدئولوژیک انجام میدهند.
به شخصه زمان زیادی به قتل فکر میکنم. اینکه چگونه یک انسان به خود اجازه میدهد که جان یک انسان دیگر را از وی بگیرد؟
کتاب جنایات و مکافات
کتاب: جنایت و مکافات
موضوع: رمان
نویسنده: فیودور داستایفسکی
انتشارات: نشرنگاه
تعداد صفحات : ۷۱۱
از طرفی چه تفاوتی بین کشتن یک انسان و یک حیوان است؟ چه چیزی به انسان چنین ارزشی را داده است که خود را فراتر از هرچیزی بیانگارد؟
رمان جنایت و مکافات با یک قتل آغاز میشود. قتلی برای سنجش یک تئوری. پیرزنی نزول خوار که خون تمام اطرافیانش را در شیشه کرده بود به دست دانشجوی حقوقی کشته شد نه به خاطر پول نه به خاطر بدهی نه به خاطر انتقام یا هرچیز دیگری بلکه فقط و فقط به خاطر سنجش این تئوری که در دنیا انسانهایی وجود دارند که میتوانند آدم بکشند.
راسکول نیکوف میخواست ببیند که آیا او نیز ناپلئون است یا خیر میخواست ببیند میتواند بدون عذاب وجدان قتلی را انجام بدهد؟ میتواند بدون در نظر گرفتن قانون و شرع و اخلاق کاری انجام بدهد که او را از سایر انسانها متمایز کند؟
اما نتوانست. او ناپلئون نبود. به سرعت عذاب وجدان به سراغش آمد. کشتن انسانها هرچقدر هم که به مرگ مستحق باشند با خود عذاب وجدان را خواهد داشت و از طرفی برای ناپلئون بودن نیاز به کشتن انسانها نیست.
اگرچه اکثر به اصطلاح مصلحان جهانی قصابانی بیرحم نیز بودهاند اما برای اصلاح اجتماع لزوما نیاز به کشتار نیست.
اتفاقا الان که پس از فاصله گرفتن از کتاب این متن را مینویسم میبینم اکثر مصلحان بزرگ بدون کشت و کشتار به اصلاح دست زدهاند.
از گاندی تا مارتین لوتر از حضرت عیسی (ع) پیامبر اسلام(ص) کمتر کسی بوده است که صرفا به کشت و کشتار به موفقیتی دست پیدا کرده باشند.
کتاب جنایات و مکافات
کسانی که حتی اگر جنگی هم داشتند علاوه بر اینکه در کمال اخلاق چنین کاری کردهاند، در اکثر مواقع تنها برای دفاع از خود بوده است.
راسکول نیکُف پس از قتل پیرزن چندین و چند روز به بستر بیماری افتاده و به حالت مرگ میافتد.
در این میان فکرهای عجیبی نیز به ذهنش میرسد از خودکشی تا اعتراف به قتل نزد بازپرس باهوش منطقه، پاروفیری. اما او کارش را به خوبی انجام داده بود.
حتی زمانی که بازپرس به همه چیز پی میبرد نیز مشخص میشود که هیچ مدرکی ندارد و تنها از شنیدهها و استنتاجات توانسته است به کنه قضیه پیببرد هرچند هذیان گوییها و پارانویای راسکول نیکف هم بیتاثیر نبود.
پس از قتل، رودیا (راسکول نیکف) تصور میکرد همه به او مشکوکاند و این تصور در نهایت دستش را رو کرد.
داستان به شدت به علوم روز آن زمان وامدار است. علم اقتصادی که در کتاب توسط رازومیخین از آن یاد میشود همان تئوری دست نامرئی آدام اسمیت است همان تئوریای که امروزه به شدت مورد انتقاد واقع شده است حتی جان مینارد کینز در پاسخی به این تئوری، تئوری ارواح شیطانی را مطرح کرده است. همچنین از آرای روانشناسان آن زمان نیز بهره زیادی برده است.
اما در نهایت این دستان خداوند است که زندگی رودیا را نجات میدهد. هنگامی که به جرمش اعتراف میکند و به زندان میافتد سونیا، دختری که پیشتر با او آشنا شده بود، کسی که برای گذران زندگی خانوادهاش مجبور به تن فروشی بود.
برایش یک انجیل میبرد. کتاب را همان زمان باز نکرده بود اما پس از ابراز علاقه به سونیا و ابراز علاقه متقابل سونیا به خودش خواست تا مسیر زندگیاش را تغییر دهد. خواست تا بیش از پیش به خدا پناه ببرد و این مایه رستگاریش بود.
میتوان گفت این کتاب تلاشی برای زنده کردن ارزشهای روسی و ارتدوکس مسیحی در زمانه (به قول داستایفسکی) کفر و الحاد آن زمان بود.
همچنین کتاب به شدت روشنگرانه است. داستایفسکی از سوسیالیستها متنفر و به ظاهر یک لیبرال است یا بهتر است بگویم شخصیتهای اصلی داستانش لیبرال بودند.
در این کتاب نوع متفاوتی از نگاه به خود و جهان را میبینیم. در روسیه که تغییرات از سنت به مدرنیته کندتر از سایر بخشهای اروپا انجام شد.
عمق تفاوت و کشمکش میان سنت و مدرنیته را میتوان لمس کرد. دقیقا همان کشمکشی که چند دهه است در ایران در حال انجام است اما به شکلی دیگر.
از یک طرف دنیای مدرن با آن لعاب تجدد خواهانه و ترقی طلبانهاش. با آن خوی خصمانهاش با آن ددمنشیاش و از طرف دیگر سنتها با آن حرکت کندش با آن مشکلات و معضلاتش با آن سختیها و مشقاتش.
در نهایت خواندن این کتاب بر هر انسانی مستحب و چه بسا واجب است تا با دیدی باز تر و نگرشی عمیقتر به زندگی، خود و دنیا بیندیشد.
برای خرید این کتاب اینجا کلیک کنید.
پایان پیام
نویسنده: احمد سبحانی
کد خبر : 166327 ساعت خبر : 1:29 ب.ظ