درآمد سالانه یک ایرانی چقدر است؟ واقعا میتوانیم پسانداز کنیم؟
ایسنا نوشت:
جزئیات دخل و خرج خانوارهای ایرانی/درآمد ۶ میلیون بیشتر از هزینه!
اوضاع درآمد و هزینه خانوارهای شهری از این حکایت دارد که با متوسط درآمد ۵۴ میلیونی در سال، میزان درآمد آنها حدود شش میلیونی بیش از هزینههایشان است.
به گزارش گلونی میشود جوری جامعه آماری را در نظر گرفت که ایران را چون بهشتی نشان دهد و از آن سو میشود کشور را فرو رفته در فلاکت و بدبختی معرفی کرد.
مرکز آمار ایران در سال ١٣٩٨ حدود ۱۹ هزار و ۸۹۸ خانوار نمونه در نقاط شهری و ۱۸ هزار و ۴۳۰ خانوار نمونه در نقاط روستایی کشور را در جهت طرح آمارگیری متوسط هزینهها و درآمد یک خانوار شهری و یک خانوار روستایی در سطح کشور و استانها مورد بررسی قرار داده است.
نتیجه هم این شده است که با متوسط درآمد ۵۴ میلیونی در سال، میزان درآمد خانواده شهری حدود شش میلیونی بیش از هزینههایشان است.
درباره اینگونه آمارها همیشه جدل وجود داشته است. آمارگیری باید در نهایت دادههای داشته باشد که در جهت بهبود روندها کمککننده باشد. یعنی قابلیت مطالعه و برنامهریزی داشته باشد.
این آمار مورد نظر فاقد چنین ویژگی مهمی است. در هیچ کشوری به ویژه در ایران که از نظر سطح درآمد یکپارچگی بین استانها وجود ندارد، یک آمارگیری سراسری در مورد درآمد و هزینهها نمیتواند کارایی داشته باشد.
اگر ریزتر بشویم در این امار آمده است با ۵۴میلیون تومان درآمد سالانه خانوادهها پس از کسر هزینهها، ۶میلیون تومان اضافه درآمد دارند.
یعنی با ماهی ۴/۵میلیون تومان درآمد میشود ۵۰۰هزار تومان پسانداز کرد. آیا واقعا متوسط خانوادههای ایرانی چنین توانایی دارند؟
گاهی آمار و ارقامی که اعلام میشود با دنیای واقعی زندگی مردم فرسنگها فاصله دارد.
آمارگیری از متوسط جامعه یعنی از روستاهای بیآب و برق سیستان و بلوچستان تا واحدهای صد میلیاردی شمال تهران.
درآمد سالانه یک ایرانی چقدر است؟
خط فقر ماهیانه چقدر است؟
آخرین آمار و ارقام اعلام شده به سال ۹۸ برمیگردد که ۷ تا ۸ میلیون تومان را خط فقر اعلام کردند.
این در شرایطی است که پایه دستمزد کارگران در سال ۹۹ با کش و قوسهای فراوان در نهایت روی عدد ۱٫۸ میلیون تومان بسته شد.
از دید جهانی هم هر خانواده با درآمد کمتر از ۱۰۰۰ دلار زیر خط فقر قرار دارد. که البته بهتر است با وضعیت درآمدها، قیمت اجناس و قیمت دلار و بنزین در ایران، زیاد به آن نپردازیم چون باعث تشویق افکار میشود.
خط فقر در شهری مثل تهران تا نزدیک ۹ میلیون بالا میرود و در شهرهای کوچک تا حدود ۵ میلیون پایین میآید.
قائم مقام رئیس کمیته امداد امام خمینی(ره) در سال گذشته اعلام کرد: براساس برآوردههای ما در صورتی که قصد داشته باشیم تمام افراد زیر خط فقر را در حد تامین خوراک تحت پوشش بگیریم ۱۱ هزار میلیارد تومان کسری بودجه خواهیم داشت چرا که گفته میشود ۱۶ میلیون نفر زیر خط فقر هستند.
البته باید بدانیم این ۱۶ میلیون نفر زیر خط فقر که کمیته امداد اعلام کرده بر اساس ارقام اعلام شده درباره حقوق حداقلی یعنی ۳/۵ میلیون تومان است. حالا با گرانیهای پاییز و زمستان ۹۸ و افزایشهای دوباره دلار و موضوع کرونا قطعا تعداد افراد زیر خط فقر بیشتر شدهاند.
برخی نمایندگان مجلس عددی میگویند که دور از واقعیت نیست. آنها معتقد هستند از هر ۲ نفر یکی زیر خط فقر قرار دارد.
نتیجه میگیریم مرکز آمار بیشتر از روی انجام وظیفه و برای خالی نبودن عریضه آمارگیری کرده است و نه برای رسیدن به نتیجهای روشنگر.
میشود جوری جامعه آماری را در نظر گرفت که ایران را چون بهشتی نشان دهد و از آن سو میشود کشور را فرو رفته در فلاکت و بدبختی معرفی کرد.
آمارگیری علم مهمی در جهان است که در کشور ما بسیار تنزل پیدا کرده است.
پایان پیام
نویسنده: محمد پورخداداد