مجموعه زک کهکشانی را بخوانید و سفری جذاب به سیاره نبولون داشته باشید

مجموعه زک کهکشانی را بخوانید و سفری جذاب به سیاره نبولون داشته باشید

به گزارش گلونی زندگی در فضا و روی کره‌ای دیگر، جز زمین، همیشه جزو یکی از جذاب‌ترین خیال‌پردازی‌های بشر است.

سال‌هاست دانشمندان و فضانوردان در پی یافتن اثر و نشانی از زندگی و حیات بر روی کرات دیگر به اکتشاف می‌پردازند.

 این تخیل برای کودکان هم می‌تواند جذاب باشد.

دنیای کودکان پر از قصه و خیال‌پردازی است.

اما شاید بیشترشان روی همین زمین و سیاره خودمان باشد.

ولی وقتی با دنیایی خارج از زمین آشنا می‌شوند قصه‌ای تازه و جذاب برای‌شان شروع خواهد شد.

داستانی که می‌توانند در خیال‌شان تا همیشه ادامه بدهند و تمام نشود.

مجموعه زک کهکشانی را بخوانید و سفری جذاب به سیاره نبولون داشته باشید

انتشارات پرتقال مجموعه کتاب‌های «زک کهکشانی» را  برای کودکان هشت ساله عاشق خیال‌پردازی، به چاپ رسانده و هر بار هم یک جلد به جلدهایش اضافه می‌کند.

خدا می‌داند این داستان تا چه زمانی ادامه خواهد داشت.

این کتاب با زبانی ساده و روان نوشته شده و کودکان می‌توانند به راحتی با شخصیت اصلی داستان، زک، همراه شوند.

جلد اول با نام «سلام نبولون» از خداحافظی زک با زمین شروع می‌شود.

«سال ۲۱۲۰ است و زک نلسون دارد از زمین به سیاره نبولون اسباب‌کشی می‌کند.

زک که خودش از قبل نگران مدرسه جدید و پیدا کردن دوست‌های تازه است، با دیدن خواب هم‌کلاسی‌های لزج و شاخک‌دارش و یک پیتزای چندش‌آور پر از حشره و فکر کردن به این‌که دیگر هیچ‌وقت نمی‌تواند با دوستان زمینی‌اش ارتباط داشته باشد، حالش بدتر می‌شود.»

جلد دوم «اردوی اکتشافی به جونو»

جلد سوم «سیاره دایناسورها»

جلد چهارم «هیولایی از پلکسس»

جلد پنجم «دوست صمیمی»

جلد ششم «کریسمس سبز»

جلد هفتم« دریک شنا یاد می‌گیرد»

و… ما تا همین‌جای مجموعه را داریم.

برای دیدن باقی کتاب‌های این مجموعه و سفارش آنها می‌توانید روی اسم انتشارات پرتقال کلیک کنید و وارد سایت شوید.

کتاب‌های زک کهکشانی را ری اورایان نوشته و شیدا رنجبر برای بچه‌های فارسی‌زبان ترجمه‌اش کرده است.

قسمتی از کتاب سلام نبولون:

«پدر گفت: «عاشق نبولون می‌شوی، خلبان. صبر کن تا دستگاه‌هایی را که آنجا دارند ببینی. از زمین خیلی جلوترند»

زک فقط گفت چه خوب و ساکت شد.

پیش خودش فکر کرد: بابا توی نبولون شغل جدید  و خوبی دارد؛ مامان می‌خواهد کار و کاسبی خودش را راه بیندازد و دوقلوها که همیشه همدیگر رادارند، نگران پیدا کردن دوستان جدید نیستند.

بعد به پشتی صندلی‌اش تکیه داد و چشم‌هایش را بست.

یکی با صدایی عجیب و تیز گفت: «خب بچه‌ها وقت درس زبان است.»

چشم‌های زک یک‌دفعه باز شدند. توی کلاسی در نبولون بود…»

پایان پیام

نویسنده: راضیه حسینی

کد خبر : 173669 ساعت خبر : 1:42 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=173669
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات