تابستانی که ما نگذراندیم بلکه او ما را گذراند
به گزارش گلونی اگر از شما بخواهند مانند دوران مدرسه انشایی با موضوع «تابستان خود را چگونه گذراندهاید» بنویسید چه خواهید نوشت؟
این موضوع، تمرین گارگاه طنز با رضا ساکی است که به صورت آنلاین در گلونی برگزار میشود.
برخی از مطالب شرکتکنندهها را با هم میخوانیم:
آقا به خدا ما ایشان را نگذراندیم، ایشان ما را گذراند. امیدواریم که راضی بوده باشند.
هرسال این موقع میآمدیم و مینوشتیم: «کلی کار داشتیم وقت نشد برویم کشورهای سردسیری برای تفریح».
اما حالا به لطف حضور کرونا فقط میگوییم: «کروناست دیگر، تفریح نمیشود کرد».
و گرنه که به جان شما مردم، همانهایی که سالهای پیش میرفتند تفریح، هنوز هم میروند.
دائماً هم میگویند: «ما پروتکل بهداشتی را رعایت میکنیم».
یکی نیست بگوید، اولین قاعدهی پروتکل، اجتناب از اجتماع است.
شمایی که اولی را شکاندید ماسک میزنید برای من؟
برای من! اصلاً برای خودتان ماسک بزنید. نمیخواهید هم نزنید ولی یکی بیاید مرا از برق بکشد!
تابستانی که ما نگذراندیم بلکه او ما را گذراند
آقا داشتیم میگفتیم، کلاً بعد از کرونا یک سری کلمات و جملات به دایره لغات اضافه شد.
مثلاً نوروز کرونایی، تابستان کوویدی و یا پارتیهای بازماسکه یعنی از همانهایی که مهمانها بدون ماسک در مهمانی حاضر میشوند.
تعدادی توصیفات جدید هم گویا در حال ابداع است.
مثلاً همین چند شب پیش شنیدم یکی میگفت: «فلانی پروتکلباز است». آقا ما دختر و پسرش را شنیده بودیم، اما از نوع پروتکلش را نه!
البته انگار از همان نوع است یعنی فرد پروتکلباز درکنار رنجی که میبرد لذت هم میبرد.
از حق نگذریم لذت ۸۰ درصدی استفاده از ماسک و انواع اقلام شستشو و ضدعفونی کننده هم میرسد به مادران سرزمینم.
مادر بزرگوار ما نیز از قافله عقب نمانده و من خود به چشم خویشتن دیدم که هر روز با چه شوقی وایتکس و سرکه و نمک را به طروق مختلف میکس میکند تا سراسر خانه، از سرامیک کف سرویسها گرفته تا پارکت کف سالن را طی بکشد تا بلکه دلش کمی آرام گیرد.
به لطف کرونا علیهالرحمه بود که مادر توانست بعد ا ز ۴۰ سال زندگی مشترک، پدر را در خانه دمپایی پوش کند و برادر را نیز مجبور سازد همان دم در خانه پاهای چرکش را بشوید.
خدا را هزار مرتبه شکر! نمردیم و توفیق دیدن این صحنهها به ما دست داد، اگرچه هنوز نمیدانم چطور مردم کوچه و بازار دست میشویند اما کما فی سابق با حمام آشتی نکردهاند!
اندر باب دیگر مزایای کرونا اخیراً متوجه شدهام، عدهای پشت کنکوری که حسرت به دل رشته پزشکی مانده بودند، حالا با همین ماسکها حسرتشان کمرنگتر شده است.
مثلاً همسایه بغلیمان هرروز شوهرش را دکتر صدا میزند و یادآوری میکند که ماسکش را بزند.
تابستانی که ما نگذراندیم بلکه او ما را گذراند
در واقع با همین ماسک زدنها و دستکش به دست کردنها و بوییدن مواد ضدعفونی حس و حال کادر درمانی گرفته است و برای حمایت از کادر درمان، هشتگ «ما کرونا را شکست میدهیم» به راه انداخته است.
اما گویا عدهای دیگر متوجه شدهاند آنقدرها هم از این شغل خوششان نمیآید بنابراین الحمدلله کمر به شکست کادر درمان بستهاند و همه کاری میکنند و همه جور مراسمی میروند تا بلکه زودتر کادر درمانی خسته شده و شکست بخورد.
از بازار و کسب و کارها نگویم که کلی شغل جدید به راه افتاد. انواع ماسک ها دوخته شد و به بازار آمد.
عدهای سوار بر موج، شروع کردند به ماسک دوزی و با طیب خاطر، بار خود را بستند و از کنار ما از کار بیکار شدگان گذشتند.
ضمناً از خوبیهای دیگر کرونا، بازار داغ استعارات و تشابهات بود که به حمد الهی فراهم شد.
حالا به جز ما زنان بد حجاب، دیگر اقشار جامعه هم مورد لطف تشبیه سازان عزیز قرار گرفته و حسرت به دل نمیمیرند.
البته هنوز آن عزیزان به مقام شباهت به شکلات و پیاز و سیم برق و این قبیل دلربایان نرسیدهاند و درحد تشابه با حیوانات مهربانی از جنس گاو و گوسفند هستند که خب باید دلداریشان بدهیم و بگوییم ما هم از همین کوچههای خاکی شروع کردیم و اوایل شبیه صدف بودیم و مروارید!
خلاصه که تابستان امسال هم مثل هر سال، به یکی از کشورهای خارجی نرفتیم.
ولی خب در دلمان خوشحال بودیم، که به حق علی بقیه هم مثل ما خانهنشین هستند و این مسئله به خوبی نشان میدهد که خدا را شکر اصلاً حسود نیستیم و چقدر دعاگوی مردم عزیز هستیم!
پایان پیام
نویسنده: مریم کیانیزاده