درسی که همایون شجریان به ما داد

درسی که همایون شجریان به ما داد

به گزارش گلونی نام استاد شجریان این روزها هزاران بار در هر ثانیه تکرار می‌شود.

صدای آوازش حالا تنها داشته ماست و این صدا، هرگز فراموش نخواهد شد.

اما حالا بیشتر از هر زمانی به نقش همایون شجریان می‌شود اندیشید …

همایون شجریان پس از تایید خبر درگذشت استاد شجریان مقابل بیمارستان جم و رو به جمعیت کثیر مردم ایستاد.

با چشم‌هایی خیس از اشک، بغضی که مدام بزرگتر می‌شد و دست‌هایی که برای گرفتن یک بلندگوی ساده هم کم‌توان شده بود.

با این همه ایستاد و حرف زد. به سختی.

شمرده و با بغض.

در نهایت ادب مردم را صاحب عزا خطاب کرد و در مقابل هیاهو و غم‌شان آرام بود.

انگار نه انگار که صاحب اصلی عزا خود اوست که دقایقی قبل پدرش و پشت و پناهش را از دست داده است.

آنقدر مودب و آرام به مردم نگاه می‌کرد و آنقدر با طمانینه جملات را انتخاب می‌کرد، که با دیدن ویدئوی این لحظات بغضم ترکید.

چگونه می‌شود اینقدر فروتنانه به خیل جمعیتی که آرام نمی‌گیرند نگاه کرد، حرف زد و در مقابل خواسته‌هایشان دست به سینه و با نهایت ادب رفتار کرد؟

آن هم در چنین ثانیه‌های تلخ و جانکاهی.

درسی که همایون شجریان به ما داد

همایون شجریان در مراسم تدفین پدر
همایون شجریان در مراسم تدفین پدر

همایون شجریان در همین لحظات کوتاه اما کشدار، نشان داد چه جایگاهی دارد و شان خانواده شجریان را بار دیگر یادآوری کرد.

نکته دیگری هم نیاز به تامل عمیق دارد.

وقتی این ویدئوی ده دقیقه‌ای را می‌دیدم، با نفسی که به شماره افتاده بود و در نهایت حیرت، نگران حال همایون شجریان بودم که بدون ماسک ایستاده بود و بی‌خیال حفظ سلامتی‌اش با مردم صحبت می‌کرد.

نگرانی‌ام زمانی بیشتر می‌شد که مدام بلندگو دست به دست می‌شد و او با همان دستی که بلندگو را گرفته بود، مجبور به پاک‌ کردن اشک‌هایش شده بود.

نماشای گلونی را دنبال کنید

نفسم بند آمده بود و دلم می‌خواست فریاد بزنم رو به همه کسانی که در مقابل این همه احترام، ادب و تواضع، گردن می‌کشیدند که «چرا تهران نه؟» و همایون مستاصل مجبور بود دقایق بیشتری توضیح بدهد.

آن هم توضیحی که بدیهی است.

حیرت کرده بودم از مردمی که به طرز عجیبی خودشان را حق به جانب می‌دانستند.

آنقدر متوقع که انتظار داشتند خاکسپاری یک شخصیت بزرگ و مهم همچون استاد شجریان، مو به مو مطابق میل آنها پیش برود.

شاید هر کس دیگری جای همایون بود، صبرش زودتر تمام می‌شد و جور دیگری حرف می‌زد.

فهم موقعیت نکته مهمی است.

اینکه یادمان باشیم جایگاه‌مان چیست و تا کجا حق داریم مطالبه کنیم.

دقیقا درسی که همایون با ادب و تواضعش یادآوری کرد و نشان داد فهم درستی از موقعیت و جایگاه خودش دارد.

و افسوس از مردمی که این را درک نکردند و همچنان فریاد می‌زنند «خاکسپاری باید تهران باشه!»

آیا حرف دیگری برای گفتن باقی می‌ماند؟

پایان پیام

نویسنده: انوشه میرمجلسی

کد خبر : 180215 ساعت خبر : 9:13 ق.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=180215
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات