به گزارش گلونی، شهید هراچ هاکوپیان بعد از ۳۳ سال به خانه برگشت.
خیلی از صفحات روزنامهها، خبرگزاریها و پایگاههای خبری آنلاین، چنین تیتری را در مهرماه ۹۹، به خود دیدند.
جریان از این قرار بود که، پیکر شهید هراچ هاکوپیان، از شهدای ارامنه که ۳۳ سال تصور میشد مفقودالاثر بوده، پیدا شد.
پیکر او به عنوان شهید گمنام، در قطعه شهدای گمنام دانشگاه آزاد زاهدان، به خاک سپرده شدهبود.
شهید هاکوپیان، در عملیات کربلای ۹ با هدف آزادسازی منطقه باباهادی در شمال شرقی قصرشیرین، به شهادت رسیدهبود.
پیکر این شهید بزرگوار، که در سال ۱۳۹۱ تفحص و تدفین شده بود، پس از دو سال، با آزمایشات ژنتیک، شناسایی شد.
پس از شناسایی، هراچ جوان که متولد ۱۴ تير ۱۳۴۴ بود و در ۱۳۶۶ بیجان شدهبود، به اصفهان بازگشت.
بازگشت تا در خاک پدری، در بخشی ویژه همرزمان شهیدش، در آرامستان ارامنه جلفای اصفهان به خاک سپرده شود.
بیگانه ماندی و نشدی آشنا تو هم // بیچاره من! اگر نشناسی مرا تو هم
دیدی بهای عشق به جز خون دل نبود // آخر شدی شهید در این کربلا تو هم
ای زخم کهنه ای که دهان باز کرده ای // چون دیگران بخند به غم های ما تو هم
تاوان عشق را دل ما هر چه بود داد // چشم انتظار باش در این ماجرا تو هم
شهید هراچ هاکوپیان
بد نیست به این بهانه یادآوری کنیم، که در تمام سالهای جنگ و مبارزه، جوانانی از همه اقوام و مذاهب و ادیان کشور خطوط مقدم دوشادوش برادران مسلمانشان جنگیدهاند.
کشته شدن در راه دین و میهن، در ادیان و مکاتب مختلف، ارزشمند و والاست.
تفکر و باور ایرانیِ ارمنی نیز، از این نگاه دور نیست.
واژه لاتین شهید، مارتیر (Martyr) است که به صورت مارتیروس (Martiros) از زبان یونانی وارد زبان ارمنی شده.
این واژه، چنان ارزشمند بوده که، از گذشتههای دور در نامگذاری فرزندان پسر به کار رفته است.
معادل دیگر واژه شهید در زبان ارمنی ناهاتاک (Nahatak) است.
ناهاتاک در لغت به معنی پیشتاز و پیشآهنگ است.
با چنین نگاهی، در جنگ ایران و عراق میتوان جانبازی و ازخودگذشتگی بسیاری از جوانان ارمنی را، سراغ گرفت.
علاوه بر جوانها، دیگر قشرهای، ارمنیان با استقبال از فراخوان شوراهای خلیفهگری، به پشتیبانی از عملیات خطوط مقدم جبههها برخاستند.
شهید هراچ هاکوپیان، یکی از همین مردم بود.
مردی از نسل حواریون و فرزندی دیگر از ارامنه ایران، که در مهرماه ۱۳۹۹به خانه برگشت و به آغوش خاک، سپرد هشد.
مرام المصری، درباره چنین جوانان بود که سرود:
با دو دستش صورتت را محکم گرفته.
…تو شهید شدهای!
لبهای مادر، بر پوستت گیر کرده!
پایان پیام
نویسنده: آرزو قدوسی