مرگ ۴۱۵ هموطن دیگر بر اثر ابتلا به کرونا
به گزارش گلونی ستاد کرونا دیروز هفتم آبان ماه، از مرگ ۴۱۵ هموطن دیگر بر اثر ابتلا به کرونا خبر داد.
آن روزهای قرنطینه اسفند ماه که با ترس و لرز برای سفره هفتسین سنبل و ماهی گلی میخریدیم، هرگز فکرش را نمیکردیم، با آمدن بهار و گرما، کرونا همچنان جرات شاخ و شانه کشیدن داشته باشد.
اردیبهشت که شد با شروع شدن اخبار ساعت ۱۴ و ارتباط با استودیوی ویژه ستاد کرونا، دست و دلمان میلرزید.
با وجود گرمای هوا، چله تابستان، ماسک میزدیم؛ مهمانی نمیرفتیم؛ پیادهروها و پاسازهای شهر را از سر فراغت زیر پا نمیگذاشتیم.
اما انگار یک جایی آن وسطها همه ترمز بریدیم.
حالا که آبان رسیده، آن خانم ماسک زده ستاد کرونا همچنان عددهای مختلف میخواند.
مرگ ۴۱۵ هموطن دیگر بر اثر ابتلا به کرونا
عددهایی که هرروز بزرگتر میشوند.
و ما انگار که سحر شده باشیم، دیگر ککمان از شنیدن هیچ عددی نمیگزد.
اصلا انگار نمیفهمیم مرگ ۴۱۵ نفر از هموطنان یعنی به خاک سیاه نشستن دست کم ۴۱۵ خانواده!
انگار حواسمان نیست، اگر خودمان هم دلمان برای خودمان نسوزد، در این سرزمین کاری از هیچکس ساخته نیست؟
اصلا تا کی قرار است بیمحابا به دل شهر بزنیم، با ویروسها دل و قلوه بگیریم و در این روزگار نفرین شده، نمک بیشتر روی زخم هم بپاشیم؟
تا کی بیاعتنا از کنار رفتن و گرفتن و نفسبریده شدن آدمها عبور میکنیم؟
این ۴۱۵ نفر امروز، این پانصد و هفتصد و بالای هزار نفر چند هفته بعد، تنها عدد نیستند.
این شمارهها، که دست مرگ گلویشان را گرفته و تنها و در انزوا به زیر خاک کشانده، انسانند!
پدرند، مادرند، خواهریا برادرند؛ به خدا فرزند کسی هستند.
۴۱۵ نفر، عدد کمی نیست.
مرگ هر انسان، میتواند مرگ بشریت باشد، اگر ما همهچیز را به نمیدانم چه کسی و کجا واگذار نکنیم.
اگر همچنان با شنیدن این عددها به روی مبارکمان نمیآوریم، اگر از ترس ازدست دادن عزیرانمان قالب تهی نمیکنیم، لابد مرضی داریم و باید پی درمان باشیم.
پایان پیام
نویسنده: آرزو قدوسی