گرانی از ابتلا به ویروس کرونا جلوگیری میکند
گرانی از ابتلا به ویروس کرونا جلوگیری میکند؛ پنج حرفی دردسرساز
به گزارش گلونی فائزه موسوی در ستون تخته گاز نوشت:
ناصرخان: آقای شریفی چه حالی داری کله صبحی جدول حل می کنی.
آقای شریفی: جدول ذهن را باز میکند. ولی الان چند دقیقهای است در ستون ۵ حرفی عمودی گیر کردم.
ناصرخان: بگو ببینم توضیحش چیه؟
آقای شریفی: نوشته خلاف مفسدت.
عمو جعفر: گرانی!
ناصرخان: گل گفتی عمو جعفر. به والله که هر چی آتیش فساده از گور گرانی بلند میشه.
جناب معاون: آقا شما که از زیر و بم کار خبر ندارید. اصلا در شرایط کنونی کشور ارزانی به صلاح نیست!
ناصرخان: چطور شد؟
عمو جعفر: ارزانی همیشه به صلاح است. همیشه.
آقای شریفی: آقایان صلوات بفرستید. بحث را تمام کنید. اصلاً اشتباه کردم کمک خواستم.
جدول را جمع کردم.
ناصرخان: نه بذار ببینم چطور شده که جناب معاون میفرمایند ارزونی به صلاح مردم نیست.
نگرانید اگر ارزونی بشه مردم بیدغدغه بشن و سه شیفت کارشون تبدیل به دو شیفت کار بشه؟
جناب معاون: بله. شما مو میبینید و ما پیچش مو. میدانید همین تبدیل نابههنگام چه مضراتی دارد؟
عمو جعفر: والله که همهاش سود است. یک شیفت تفریح به زندگیمان اضافه میشود.
جناب معاون: بله. میدانید نتیجه همین یک شیفت تفریح و خیابانگردی چیست؟
عمو جعفر: دلمان باز میشود؟
جناب معاون: خیر.
گرانی از ابتلا به ویروس کرونا جلوگیری میکند
ناصرخان: نه عموجان چشم و گوشمان باز میشود و دودش در چشم آقایان میرود.
جناب معاون: خیر ناصرخان. دودش در چشم پیر و جوان و دولتی و غیردولتی میرود.
ناصرخان: الکی همه را با هم جمع نبندین.
جناب معاون: چشم ناصرخان. هرچه شما بگویید. ولی نتیجهی این خیابانگردی چیزی جز ش…
ناصرخان:شکایت آقا. شکایت. این خیابانگردی شکایت مردم از دولت رو زیاد میکنه.
عمو جعفر: نه ناصرخان. شر درست میکند.
جناب معاون: آقایان اجازه بدهید. عرض میکردم که…
ناصرخان: آقا ما گوشمون از این حرفهای تکراری پر است. خودمون میدونیم نتیجهاش رو.
جناب معاون: اگر میدانید بفرمایید که ما هم مستفیض شویم.
ناصرخان: من اعصابم خورد شد. ممکنه حرف نامربوط بزنم. عمو جعفر شما بگو.
عمو جعفر: باعث رواج فقر و فحشا میشود؟
ناصرخان: عمو جعفر چی میگی؟ اولش با شین شروع میشه.
عمو جعفر: آقا یک راهنمایی کنید.
جناب معاون: دومین حرفش ی است.
عمو جعفر: شی…شی… فهمیدم. شیطان رجیم در دل جوانان رخنه میکند؟
جناب معاون: خیر. اجازه بدهید خودم میگویم.
ناصرخان: نه آقا واسه ما اُفت داره. سومین حرفش چیه؟
جناب معاون: واو
ناصرخان: شین…ی…واو… شیون و ناله مردم بالا میره؟
جناب معاون: در نهایت شاید. شما از چه نظر میگی؟
ناصرخان: چون فهمیدن ارزونی در کار نیست. اینکه قیمتها صد برابر شه و بعدش دو درصد کاهش پیدا کنه که نشد ارزونی.
جناب معاون: ای بابا ناصرخان. از کجا به کجا میرسی برادر. اگر میگذاشتی من خودم حرفم را بگویم بحث به اینجاها نمیرسید.
ناصرخان: لازم نیست. من خودم فهمیدم. مگر نتیجه خیابانگردیها شیوع یک ویروس نیست؟
جناب معاون: آخ قربان دهانت.لُپ کلام را گفتی. والسلام.
عمو جعفر: آقا من نفهمیدم. بالاخره نتیجه خیابانگردیها چه شد؟
ناصرخان: شیوع ویروس فکر و خیال.
جناب معاون: یا خدا برگشتیم سر خانه اول. فکر و خیال دیگر برای چه؟
ناصرخان: چون این ارزونی آرامش قبل طوفانه و بیحکمت نیست.
وگرنه گرونی که بیاد دیگه ارزونی بعدش توهمی بیش نیست.
جناب معاون: آقا بس کنید. نتیجه آن یک شیفت خیابانگردی اضافی مردم، چیزی جز شیوع ویروس کرونا نیست.
حالا دیدید ما مصلحت ملت را بهتر از خودشان می دانیم؟ دیدید دود ارزانی به چشم همهمان میرود؟
پس همان بهتر که در گرانی باشیم تا سلامت بمانیم.
عمو جعفر: خدا خیرتان بدهد. من همیشه میگفتم چرا در این شرایط بد دولت فکری به حال گرانیها نمیکند.
الحق که سیاست لایههای زیادی دارد.
فقط یک سوال. دلیل حل نکردن مشکل گرانی قبل از کرونا چه بود؟
آقای شریفی: یافتم.
ناصرخان: آقا ترسیدم. چرا داد میزنی؟
آقای شریفی: مصلحت. پنجحرفی خلاف مفسدت میشود مصلحت.
ناصرخان: باز خداروشکر این مصلحت جناب معاون و رفقاشون برای یه نفر تو این ماشین به کار اومد.
از ما که گذشت. فقط نمیدونم این ماشین تا چند صباح دیگه میتونه زیر بار این ۵ حرفی دردسرساز تاب بیاره و نون بده.
قسمتهای دیگر تختهگاز را از اینجا بخوانید
پایان پیام
نویسنده: فائزه موسوی
کد خبر : 182593 ساعت خبر : 8:52 ب.ظ