یادداشت مطبوعات و مویز از گل آقا
یادداشت مطبوعات و مویز از گل آقا
به گزارش گلونی متن طنز زیر نوشته مرحوم کیومرث صابری فومنی است که در ستون معروف خود به نام «دو کلمه حرف حساب» در روزنامه اطلاعات به تاریخ سیزدهم مردادماه سال ۱۳۶۵ منتشر کرده است. یادداشت مطبوعات و مویز را با هم بخوانیم.
یادداشت مطبوعات و مویز
دیروز «مش رجب» خیلی زیرکانه بنده را مخاطب قرار داد و گفت: میخواستم درباره «مویز» از جناب عالی يك سؤالی بکنم! و خیال کرد من نمیفهمم که موضوع از کجا آب میخورد!
راستش از چند روز پیش «غضنفر» را مأمور کرده بودم که مواظب این مش رجب باشد، ببیند کجا میرود، با کی ارتباط دارد، چه چیزهایی میخواند و… خلاصه تعقیب و مراقبت بكند!
معلوم شد مش رجب در این چند روز رفته توی نخ لایحه تشدید مجازات محتکران و دارد قضیهاش را تعقیب میکند، یعنی زیر جملات لایحه را خط میکشد، نطق موافقین و مخالفین را میخواند… خلاصه يك کارهای مشکوکی میکند!
لذا وقتی دیروز اسم مویز را آورد، بنده دستش را خواندم و متوجه منظورش شدم و خیلی قرص و قایم سرش داد کشیدم که «مرد حسابی، خیال کردی که چی؟ احتکار مویز را دست کم گرفتهای؟ از اهمیت مویز غافلی؟ اصلا تو کدام کالای اساسی را میشناسی که يك دانهاش برای چهل نفر کافی باشد الا مويز؟ تو کدام دارو و قرص و شربت و آمپول را میشناسی که با يك دانهاش آدم گرمیش بکند الا مويز؟ مگر تو داستان يك مویز و چهل قلندر را نشنیدهای؟ مگر تو کسانی را ندیدهای که با يك مویز گرمیشان میکند؟ تازه غوره هم همین طور، البته يك جور دیگر».
حرفم که به این جا رسید، «مش رجب» رفت در يك حالت انفعالی! لذا من هم معطل نکردم؛ منتها چون آن دفعه خیلی قرص و قایم جوابش را داده بودم، این دفعه خیلی آرام و ملایم گفتم:
«پدرجان، من يك مویزی میگویم، تو يك مویزی میشنوی… اگر امروز در این شرایط جنگی با احتکار مویز یک برخورد قاطع نشود، هیچ معلوم نیست که در آینده چی بشود. خوشبختانه قانونش هم آمد. حالا دیگر قوه قضائیه نمیتواند بگوید که قانون نداریم. این قانون، آن هم مویز… بروند پدر هرچی محتكر مویز را در بیاورند، بلکه از دستشان راحت بشویم».
در اینجا بود که گمانم «مش رجب» از کوره در رفت و سرم داد کشید که «ای آقا، اگر این مویز این قدر که تو میگویی مهم است، پس چرا از همان روز اول مویز را کوپنی نکردند؟ اصلا کی گفت که من میخواهم این حرفها را بزنم؟ بنده آمده بودم از جناب عالی بپرسم که این مویز چی هست؟»
گفتم: عجب… یعنی جناب عالی تا حالا مویز ندیدهای؟
گفت: نخیر.
گفتم: اقلا اسم مویز را شنیدهای؟
گفت: توی همین لایحه خواندم!
گفتم: لابد تا حالا مویز هم نخوردهای؟
گفت: نخیر…
گفتم: ای بیچاره… پنجاه سال از عمرت میگذرد، نه مویز خوردهای، نه مویز دیدهای و نه اسم مویز شنیدهای، تازه انتقاد هم میکنی؟
اصلا تو چه تقصیری داری، این مطبوعات تقصیر دارند که همه جور مقالاتی چاپ میکنند الا مقالات مویز، همه جور آگهی چاپ میکنند الا آگهی مویز، همه جور گزارش چاپ میکنند الا گزارش مویز و همه جور خبر چاپ میکنند الا خبر مویز.
مطبوعات هم مویز را دست کم گرفتهاند. آنها هم از اهمیت مویز غافلند. آنها هم مویز ندیدهاند. آنها هم مویز نخوردهاند. مطبوعات ما که این باشد، مش رجبش بهتر از تو نمیشود.
گل آقا
پایان پیام
کد خبر : 191010 ساعت خبر : 4:38 ب.ظ