جشن سده یادگار هوشنگ پسر سیامک
روز دهم بهمن ماه و آن صدمین روز از زمستان پنج ماهه است.
به گزارش گلونی در کتاب «فرهنگ جامع شاهنامه» اثر دکتر محمود زنجانی آمده است: چون ایرانیان باستان سال را به دو بخش تابستان هفت ماه و زمستان پنج ماه تقسیم کردهاند و روز دهم بهمن صدمین روز زمستان است، و در این روز جشن سده است، که در کوه و صحرا آتش روشن میکردند.
و میگویند مبدع آن هوشنگ پسر سیامک پادشاه ایران است. و بعضی میگویند چون در این روز عدد فرزندان آدم به صد رسید جشن عظیمی بپا کرد و به همین نام موسوم شد.
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد
سده نام آن جشن فرخنده کرد
ز هوشنگ ماند آن سده یادگار
بسی باد چون او دگر شهریار
به هشتم بیامد ز آتشکده
چو نزدیک شد روزگار سده
جشن سده یادگار هوشنگ پسر سیامک
نماشای گلونی را دنبال کنید
واژه «جشن» در فارسی و «جَشَنْ» ( jasan) در پهلوی مأخوذ است از واژه اوستایی یسْنَه ( yasna )، که «یک عمل عبادی» یا «نیایش» معنی میدهد (بارتولومه ، ستون ۱۲۷۰ـ ۱۲۷۴).
اصل واژه همریشه ودایی یهْجَتی ( yajati) است که به ریختهای دیگر هم تحول یافته: یز ( yaz ) و یشتَه ( yasta) در اوستایی، ید (- yad ) در فارسی باستان، یزْد ( -yazd ) در پهلوی [ و از آنجا به صور یزَتَه، ایزَد، یزَتان/ یزْدان ] و یشْنْ ( yasn )، یز (yz ) و یشتن ( ystn) در مانوی پارتی؛ و همه اینها به اصل بسیار کهن هندواروپایی ایجْ (iag ) برمیگردد (بیلی ، ص ۱۰۸).
مترادف کهنهتر جشن در فارسی، سور است که بارها در شاهنامه فردوسی ( رجوع کنید به ولف ، ص ۵۳۳) و دیگر متون فارسی آمده است، مثلاً در این مَثَل که فخرالدین اسعد گرگانی (ج ۱، ص ۴۳۸) آورده: «چه نیکو گفت با جمشید دستور/ به نادانان مَه شیون باد و مه سور»، یا در این دعا که ناصرخسرو (ص ۲۸۱) گفته: «گر تو سوی سور میروی رو/ روزت خوش باد و سعی مشکور» (نیز رجوع کنید به دهخدا، ذیل «سور» با شواهد دیگر).
این واژه هنوز در «ختنهسوران» و «سورنا/ سُرنا» (نایی که در جشنها مینوازند) باقی مانده است.
در شاهنامه (فردوسی، ج ۳، ص ۱۵۸، بیت ۲۴۲۸) در مورد زاده شدن کیخسرو آمده است که پیرانِ ویسه، سیاوش را پس از مرگ او در خواب میبیند و سیاوش به وی میگوید: برخیز و شادی کن «که روزی نوآئین و جشنی نواست/ شب سور ِ آزاده کیخسرو است».
گفتنی است که چون دو جشن نوروز و مهرگان نمونه اعلای عیدهای ایرانی بودند، نام آنها گاهی در فارسی و عربی صورت عَلَم یافته است، مثلاً در نوشتههای عربی واژه نوروز به معنای مطلق عید به کار رفته، چنانکه واژه مهرگان به شکل مهرجان ، به معنای مطلق جشن و آذین .و نیز جشنواره هنوز هم در آن زبان به کار میرود (امام شوشتری، ص ۱۲).
پایان پیام