نام علمی جانداران را نباید ترجمه کرد؛ اما چرا؟
به گزارش گلونی نامهای حیوانات به چه معنا هستند؟ دلیل نامگذاری آنها به آن اسم چیست؟ روند نامگذاری حیوانات معمولا چگونه طی میشود؟ چرا نباید نامهای علمی جانداران را ترجمه کرد؟
یکی از کاربران توئیتر با انتشار یک رشته توئیت به بخشی از این پرسشها پاسخ داده است.
کاوه فیضالهی در توئیت اول خود نوشت:
خدا از آسمان به ما لبخند میزند!
چرا نباید نامهای علمی جانداران را ترجمه کرد۱/ مطابق افسانهٔ برج بابل، آنطور که در سفْر پیدایش عهد عتیق آمده، پس از طوفان نوح مردم جهان همه به یک زبان سخن میگفتند. pic.twitter.com/Z4v5TJTPc0
— Kaveh Faizolahi (@KavehFaizolahi) February 13, 2021
او رشته توئیت خود را اینگونه ادامه داد:
نام علمی جانداران
مردم در دشت بابل شهری بنا کردند و برجی ساختند که سرش به آسمان برسد.
خدا که از اتحادشان نگران شده بود کاری کرد زبان هم را نفهمند تا متفرق و در زمین پراکنده شوند. و به این ترتیب بود که مترجمان پیدا شدند!
و از آن روست «منازعت چهار کس جهت انگور کی هر یکی به نام دیگر فهم کرده بود آن را» در مثنوی مولوی:
از آن زمان تاکنون چندین بار تلاش شده تا زبان آدمیان دوباره یکی شود: از این پیشنهاد که انگلیسی زبان بینالمللی باشد بگیرید تا زبان اسپرانتو که یک دکتر لهستانی در ۱۸۸۷ آن را اختراع کرد.
اما کمی بعد خدا گویشوران اسپرانتو را نیز متفرق کرد و اکنون تعدادی از آنها به زبان اسپرانتوی دوم سخن میگویند و تعدادی به زبانهای ایدو، نوویال و زبانهای نوساخت پر شمار دیگر. در پایان روز خدا باز نفس راحتی کشید!
برخی از این تلاشها برای یکپارچگی زبانی را متخصصان رشتههای گوناگون علمی انجام دادهاند، از جمله سیستمی که برای نامگذاری سیارهها و شهابسنگها میان ستارهشناسان جهان رایج است.
نامگذاری آیوپاک برای ترکیبات شیمیایی در ابتدای قرن بیستم نیز از آن جمله است.
یعنی، زبان مادریتان هرچه میخواهد باشد، نام آیوپاک ترکیبات شیمایی آلی و معدنی برای همه شیمیدانان جهان ثابت است.
نام آیوپاک مادهای که فارسیزبانان زاج سفید مینامند، انگلیسیزبانان potassium aluminium sulfate و چینیها 明矾، Potassium alum است. خدا هنوز موفق به پراکنده کردن شیمیدانان نشده، هرچند پرونده هنوز باز است.
در نیمه قرن هجدهم، یک گیاهشناس سوئدی به نام کارل لینه، سیستمی برای نامگذاری گونهها بر پایه زبان لاتین ابداع کرد که از پذیرش جهانی برخوردار شد.
لینه با شعار «زیستشناسان جهان متحد شوید!» برای هر گونه یک نام دو بخشی در نظر گرفت که اولی جنس و دومی گونه را مشخص میکند.
نام علمی گونه انسان امروزی شد Homo sapiens، یعنی گونه sapiens از جنس Homo. همه انسانهایی که اکنون در جهان زندگی میکنند به همین یک گونه تعلق دارند.
اما جنس Homo در گذشته اعضای دیگری هم داشته. برای مثال، Homo neanderthalensis.
بخش جنس با حرف بزرگ و بخش گونه با حرف کوچک آغاز میشود حتا اگر برگرفته از نام یک شخص یا مکان باشد.
نام علمی تابع دستور زبان لاتین است اگرچه اجزاء آن ممکن است با ریشههایی از هر زبان دیگری ساخته شده باشند.
نام علمی باید کج (ایتالیک) نوشته یا زیر آن خط کشیده شود (آندرلاین).
نام علمی جانداران
نکته اینجاست که با نام علمی باید همچون یک نام برخورد کرد.
آقای Brown فقط یک نام است و رنگ فرد مربوطه را توصیف نمیکند.
همچنین، گرچه Homo sapiens در لاتین به معنای انسان خردمند باشد، تمام دیوانگان عالم را نیز شامل میشود گرچه بهره چندانی از خرد نبرده باشند.
ببر را در انگلیسی tiger، در فرانسه tigre، در روسی Тигр، در قزاقی Жолбарыс و در ژاپنیトラمینامند.
اما جانورشناسان این کشورها و همه کشورهای دیگر آن را با نام علمیاش Panthera tigris میشناسند و منظور هم را میفهمند.
در اینجا که خدا از دست لینه حسابی کفری شده بود، برای پراکنده کردن زیستشناسان جهان، در مشورت با متحدان نزدیکش در خاورمیانه، یعنی پارسیگویان غیور ایرانزمین، به راه حلی بدیع دست یافت، در واقع دو راه حل:
یکی اینکه همان نام علمی لاتین را هر کس به خط خودش بنویسد. یعنی مثلاً نام علمی ببر را بنویسیم: پانترا تیگریس که نه تنها سخنوران به زبانهای دیگر آن را نمیفهمند که به فارسیزبانان نیز باید توضیح داد این همان ببر خودمان است!
و دیگری اینکه به زبان خودمان ترجمهاش کنیم و مثلاً بگوییم پلنگینهٔ تیزپا! گوگل ترانسلیت برای Panthera tigris که نام علمی ببر است معادل عربی «النمر دجلة» را پیشنهاد میکند، یعنی پلنگ دجله! ببر پلنگ نیست و در دجله هم زندگی نمیکند.
برای همین است که نامها را نباید ترجمه کرد.
نام علمی جانداران
در مواردی این نهضت ترجمه نامهای علمی جانداران، کار را به جاهای باریک کشانده است، به ویژه در ویکیپدیای فارسی و کتابهایی که این پایگاه اینترنتی را به عنوان مرجع رسمی نامهای جانداران پذیرفتهاند.
برای مثال، برای گونهای آدمسان منقرضشده آفریقایی به نام Sahelanthropus tchadensis که ۷ میلیون سال پیش میزیست و حتا در انگلیسی هم نام عامیانه یا غیرعلمی ندارد، نام فارسی «ساحلمردم چادی» پیشنهاد شده، طوری که آدم خیال میکند مردم در ساحل چادر زدهاند.
یا «جنوبیکپی عفاری» برای Australopithecus afarensis که شبیه یک آدرس است: «جنب کپی عفاری»!
بسیاری از این مترجمان و ناشران از کاربرد این به اصطلاح نامها در متون ترجمهشده برای نوجوانان با این بهانه دفاع میکنند که استفاده از نامهای علمی با خط لاتین برای نوجوانان دشوار است، در حالی که چنین نیست و نوجوانان در یادگیری زبان از بزرگسالان توانمندترند.
از این گذشته، معلوم نیست در یادگیری جنوبیکپی عفاری یا «گوهایدندانواران همکمان» چه سودی برای آینده آن نوجوان نگونبخت متصور است.
نتیجه اینکه حالا، حتا در داخل ایران هم، فارسیزبانان و ویکیپدیای-فارسیزبانان حرف همدیگر را نمیفهمند، لینه از پس ابرها به زبانی نامفهوم فحش میدهد و خدا از آسمان به ما لبخند میزند!
پایان پیام
دروغ نگو. یه چیز میدی بیرون چرند.