بهار بایرامی و بهار قیزی در قفقاز جدا شده از مادر
به گزارش گلونی از آنجایی که میراث فرهنگی ایران در درون مرزهایمان خلاصه نمیشود سخن گفتن از این میراث هم نباید تنها به مرزها وابسته باشد و باید پارا فراتر گذاشته به جایجای خاورمیانه، منطقه قفقاز، آسیای میانه، شبه قاره هند و… سفر کنیم.
یکی از همین مناطق میراثدار منطقه قفقاز است که به دو حوزه شمالی و جنوبی تقسیم میشود و در این یادداشت مشخصا به حوزه جنوبی و منطقه شروان ( محدوده امروزی جمهوری آذربایجان) خواهیم پرداخت.
بهار بایرامی و بهار قیزی در قفقاز جدا شده از مادر
منطقه شروان به مدت ۸۰۰ سال تحت سلطه شروانشاهیان قرار داشت و این خاندان همانطور که از شعر شعرایی چون مهستی گنجوی، نظامی گنجوی، خاقانی شیروانی، مجید بیلقانی و فلکی شروانی برمیآید خود را در پیوند عمیقی با فرهنگ ایرانی قرار داده بودند.
اینان تا سال ۹۴۲ (ه.ق) و انحلالشان به دست شاه طهماسب صفوی بر منطقه شروان حکم راندند و از بعد این تاریخ منطقه شروان تحت سلطه مستقیم شاهان صفوی درآمده و خاننشینهای آن تا قبل از ورود روسیه همگی مشروعیت خود را از شاهان ایرانی کسب میکردند.
با آمدن روسیه و طی جنگهای اول و دوم ایران و روس تمامی مناطق قرهباغ، گنجه، تالش و خانات شروان از ایران جدا شده به استان ماورای قفقاز به مرکزیت تفلیس ضمیمه شد و این سرسلسله میراثداران فرهنگ ایرانی تحت سلطه سلسله رومانوف و بعد کمونیستها فرهنگ و نمودهای آن را دور از چشم قدرت حاکمه در خانههاشان پنهان کردند.
نوروز (بهار بایرامی) هم یکی از همین میراث پنهان شده بود که امروزه در روزهای ۲۰ و ۲۱ مارس به واسطه انحلال شوروی و استقلال باکو در سال ۱۹۹۱مانند گذشته باشکوه تمام جشن گرفته میشود و آیین، آداب و رسوم مخصوص به خود را دارد.
به مدت چهار هفته چهارشنبهها جشنهایی با نام چهارشنبه آب، آتش، خاک و باد برگزار میشود.
دختران در شمایل دختر بهار( بهار گیزی) ظاهر میشوند و اغلب مردم در جشنهای خیابانی، لباسهای محلی و قدیمی به تن میکنند و با آتش مقدس آتشکده باستانی آذربایجان آتشی بزرگ در میدان شهر برپا میکنند آنرا گرامی داشته و گرد آن به شادی میپردازند.
در ادامه بخشی از ترجمه یک بهاریه آذری را میخوانیم و پایان:
نوروز نوروز بهاری
گلها، گلهای بهار
نوروز ميآيد، بهار ميآيد
نغمه ميآيد، ساز ميآيد
در باغچهمان گل باشد
گل باشد، بلبل باشد
در باغچهها گل باشد
روي گل، بلبل باشد
پایان پیام
نویسنده: کیمیا قنبری