نامه ای به فرزندم در یک سالگی کرونا

نامه ای به فرزندم در یک سالگی کرونا

به گزارش گلونی معصومه نوری، کارشناس عمران شهرداری مشهد، در پویش «کرونا به روایت شما» نوشت:

یک سال پیش درست در چنین روزهایی زندگی چهره متفاوتی داشت پسرم.

روزی که اعلام کردند در قم دو نفر کرونا گرفته‌اند، مصادف با روزی شد که به نیت زیارت به قم رفته بودیم.

بعد تنها یک روز، نیمه شب از نگرانی و ترس از قرنطینه، ساعت دو و نیم شب به جاده زدیم و راهِ رفته را بازگشتیم. از آن روز زندگی چهره متفاوتی گرفت.

سر کار رفتن سخت شده بود. نگرانِ دیگران بودیم. اجازه دو هفته مرخصی گرفتن در آن روزها خیلی عجیب بود و در اوج کارهای اسفند ماه، رئیس پیشنهاد نیامدنم را قبول نکرد.

ساعت‌ها به کندی و روزها به سختی می‌گذشت.

یکی ماسک زدن‌مان را مسخره می‌کرد، یکی به محض دیدن‌مان رو برمی‌گرداند و فرار می‌کرد، یکی می‌گفت چرا آمده، یکی می‌گفت اصلا چرا رفته.

روزهای سختی بر ما گذشت، آن قدر سخت که یک روز نشستم و وصیت‌نامه نوشتم.

سه تا پرینت گرفتم و از هر کدام یک جای خانه پنهان کردم.‌

نگران تولد دو سالگیت بودم. نگران تنها شدنت، دلشکسته از رفتارها و وامانده در حکمت خدا.

این یک سال هم گذشت. کرونا را هم گرفتیم و گرفتی، قرنطینه شدیم. عزیزان‌مان را دورادور دیدیم، بعضی‌شان را از دست دادیم.

یک سال با ماسک چرخیدیم و با الکل زندگی کردیم. اما زندگی کردیم!

دیروز که بر حسب اتفاق، فایل وصیت را توی سیستم دیدم و خواندم، یادم آمد که چقدر آن روزها برایم سخت بوده و چقدر همه چیز لاینحل و بغرنج به نظر می‌‎رسید.

نامه ای به فرزندم

این‎ها را گفتم که بدانی زندگی همین سختی‎‌هایی‌ست که پس از یک سال، با لبخندی بر لب و اشک‎‌هایی که توی چشمت حلقه زده از کنارشان رد می‌‎شوی.

زندگی همین سوال‎‌های بی‎‌جواب است و اتفاقاتی که در حکمت‌‎شان می‎مانی.

در یک لحظه مسیر عمرت درست در دامنه کوهی عظیم و سرسخت قرار می‎‌گیرد با قله‌‎ای پوشیده در ابر، تو آن مسیر را به سختی می‎‌پیمایی و قله را درمی‎‌نوردی و از آن بالا، راهِ آمده مثل معمای حل شده، ساده می‎‌نماید.

اما تو دیگر هیچ‌وقت آن ایلیای ایستاده در پایین کوه نیستی، بزرگ شدن همین است مادر جان، تو به قدر راه‎‌های رفته و قله‎‌های نوردیده، بزرگ می‎‌شوی، تو به اندازه بازخوردهایی که از آدم‎‌ها می‎‌بینی، رشد می‎‌کنی.

به قدر تحمل کردن‎‌هایت ریشه می‎‌دوانی، به تعداد چراهای بی‎‌جوابت، صبور می‎‌شوی و از هر رهگذری که گذشتی، یک توشه بر کوله‌‎ات افزوده می‎‌شود.

و این صریح‎‌ترین تفسیر زندگی‌ست پسرم! داستان گذشتن، آموختن، صبوری کردن و به پیش رفتن.

مسیر زندگی‌ات هموار باد جانِ مادر که زیستن‌ات را شادمانه آرزو دارم.

پایان پیام

کد خبر : 208940 ساعت خبر : 11:18 ق.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=208940
اشتراک در نظرات
اطلاع از
1 دیدگاه
چیدمان
اولین نظرات آخرین نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات

عالی بووددددد خانم مهندس نوری