جای دراکولا در حیاط خانه خالی بود!
جای دراکولا در حیاط خانه خالی بود!
به گزارش گلونی، در اینکه مهران مدیری حیات وحش و حیوانات را دوست دارد تردیدی وجود نداشته و جای تحسین هم دارد، اما وجود جانوران کم و بیش وحشی و اهلی در سریال نه به هدف داستان کمک میکند و نه به فضاسازی.
آنچه اینروزها موجب اعتراض و تعجب حامیان حیات وحش شده مد نظر نگارنده نیست بلکه رخت پرفایدهای را بر تن بیجان اثر نمیکند.
اگر تا کنون بیننده آثار مهران مدیری بودهایم، با فضاهایی که ارائه میدهد ناآشنا نیستیم، جای غر و لند هم برایمان باقی نمیگذارد که چرا اینجای سریال اینجور است و آنجایش آنجور.
برای نمونه در سریالهای مدیری ما شاهد نقد رو و مستقیم رفتارهای انسانی و اجتماعی هستیم.
در قسمت اول دراکولا، سکانس غذا خوردن آدمپولدارها (خیرنماها) این نقد به تلخترین شکل ممکن اتفاق میافتد، جایی که اختلاف طبقاتی از فرش تا عرش را دردآور به رخ برخی از ما میکشد؛ خیرنماها سر میز غذا دو لپی میخورند و میآشامند و کودکان کار در گوشهای خیرهاند و قیمهای (احتمالا کم یا بیگوشت) نصیبشان میشود.
مدیری اینجا نخواسته قهقه ما را بشنود و اشک خندهمان را روی لپهایمان جاری کند، بلکه به نظر میرسد به عمد میخواسته یک سیلی اساسی به برخی از ما آدم پولدارها بزند.
پیامی که میدهد نادرست و به دور از واقعیت نیست اما سوال اینجاست که چرا نویسنده و کارگردان، تا این اندازه تلخ و سیاه و مشمئزکننده تصمیم دارد ما را به تماشای یک کمدی سیاه بنشاند که با سایر اجزای سریال همخوانی ندارد.
آنچه ضربه میزند همگن نبودن و عدم تناسب چنین تلخی، با حال و هوای سکانسهاست، که اگر واژه سطحی را در اینباره به کار ببریم وصلهای ناجور نخواهد بود و به غلط نیفتادهایم.
غالبا سریالهای نمایش خانگی، حتا گاهی با پیشداوری، به بستن آب به مدت آن متهم میشوند، آنچه که در ملودرامها (درامهای خانوادگی) و عاشقانه با کلیپ و خوانندگی به این ورطه میفتند.
دراکولا انگار کاملا خودخواسته و آشکارا در قسمت نخست به همگان میگوید که؛ غر نزنیدها، قرار است خوانندگی کنیم و پلانهای بیفایده درمیان آن به خوردتان دهیم، کاری که بازیگر و کارگردان آن ترانهای قدیمی را به مدت نسبتا طولانی میخواند، اتفاقی که نه مدتش و نه وجودش به کار اثر میآید.
به نظر میرسد مهران مدیری نمیتواند از دلبستگیاش نسبت به آواز دست بردارد.
مدیری نشان داده مانند ماشینی که در دل زمستان استارت میخورد، نیاز به گرم شدن دارد و به تدریج فضا و دنیای اثرش را بر اساس بازخورد مردمی و اتاق فکر نویسندههایش پیدا میکند.
این رویداد را در پاورچین و نقطهچین و … بسیار دیدهایم. پس باید منتظر باشیم موتور مدیری گرم بشود یا بیخیال دراکولا شویم؟!
پایان پیام
نویسنده: نیما نعمتیزاده
کد خبر : 217257 ساعت خبر : 12:39 ب.ظ