صدای شکسته شدن شاخه درخت
صدای شکسته شدن شاخه درخت
به گزارش گلونی، گیسا حافظی در پویش پیک زمین نوشت:
مدتى است كه ديگر آن هياهو و برو بيا نيست.
مسافران ميان راه اينجا اطراق میكردند و بعد از رفتنشان دلى از عزا درمیآورديم.
اوايل متوجه سختى تهيه غذا نبوديم و گاهى خوشحال هم بوديم كه نمیآيند چون بعد از رفتنشان كلى شيشه، پلاستيك و آت و آشغال از آنها به جا میماند كه كم سن و سالترها و بچهها كه نمیدانستند اين پلاستيكها خوردنى نيست، تا مرگ پيش میرفتند و بعضىها هم جانشان را بر سر دلگى از دست میدادند.
كم كم درختها كم و كمتر میشدند و علفزار و چمنزارى هم نماند.
درختهاى جوانتر هم خشك شده و از قد تا شده و میافتاند.
شبها در دل تاريكى يه عده ميآمدند و به سرعت تا هوا روشن نشده بود كلى چيزهاى بدبو روى آنها میريختند و میرفتند و پيش آمده بود كه آتشسوزىهايى هم پيش میآمد، خيلىها از ما جدا شدند و رفتند.
نسبت به چند ماه پيش خيلى كم و كمتر شدهايم و اين عده كه ماندهايم از سر غيظ و ترس از جاى جديد و جابجايىست.
حالا روى اين درخت همهمان جا شدهايم، البته بايد بگويم: سخت است.
صدای شکسته شدن شاخه درخت
بچهها و جوانترها دائم با هم سر جا قيل و قال دارند و با قار قارهايشان مانع آسايش مسنترها هستند، اما بالاخره يه جورى كنار میآيند.
امروز از صبح برو بيایشان زياد شده است با ماشين و كلى وسيله رسيدهاند و زير درخت جمع شدهاند و صداى خندههايشان ما را میترساند.
همه با هم شروع به قار قار كرديم گوشهايشان را گرفته بودند و بلافاصله كلاههاى رنگىشان را سر كردند.
و ما با همه قدرت قار میزديم.
يكباره صدايى وحشتناكتر از همه صداهايى كه تا به حال شنيده بوديم درخت را لرزاند عين زلزله بود و ساكتمان كرد و بدون هماهنگى با هم يكباره پر زديم.
من كه عقب مانده بودم ديدم، خيلى كم هم نيستيم و آسمان را سياه كردهايم ولى به اندازه يه دانه از آن دستگاههاى ترسناك هم نيستيم.
با صداى قارقار و بال بال زدن ما از زير تك درختى به آسمان نگاه كردند و كلاههايشان از سرشان افتاد.
خيلى دور نشده بوديم كه صداى زوزه، جدا شدن؛ شاخههاى درخت كه يكى يكى جدا میشد را میشنيديم، تندتند بال بال میزديم تا صداى جدا شدن تنه درخت را نشنويم.
تا چشم كار میكرد نه درختى بود و نه سبزهزارى.
پایان پیام
کد خبر : 217567 ساعت خبر : 7:39 ب.ظ
عالی بود
خيلي غم انگيز و زيبا
عالی وغم انگیز بود♀️