قطع درختان برای ساخت جاده و تلاشی که بینتیجه ماند
قطع درختان برای ساخت جاده و تلاشی که بینتیجه ماند
به گزارش گلونی هانیه وفادار در پویش پیک زمین نوشت:
قطع درختان و ساخت جاده
«سال ۸۹ بود یا ۸۸، دقیق خاطرم نیست، دانشجوی شهرستان بودم شاید ۱۹ یا ۲۰ سال داشتم. آن زمان یک نوکیا ۵۰۰۰ داشتم که در اتوبوس شهری گمش کردم و هرگز پیدا نشد.
بعد از آن یک نوکیا ۱۲۸۰ خریدم به قیمت ۳۰ هزار تومان، اسمش (خودسانسوری) کُک بود، به نظرم نوکیا چراغ قوهایها خیلی سیاه بودند، ۵ سال بعد یک گوشی سیاه دیگر خریدم و همچنان (خودسانسوری) کُک صدایش میزنم.
دانشگاه ما یک مجموعه خوابگاهی بزرگ داشت با زمین چمنی که تا زمان فارغ التحصیلی من دختران اجازه نداشتند از آن استفاده کنند.
در انتهای مجموعه خوابگاه، زمین بکری متعلق به دانشگاه بود که بخش کوچکی از آن شاید ۱۵۰ متر مربع برای عملیات زراعی دانشجویان رشته کشاورزی استفاده میشد.
الان که به گذشته نگاه میکنم عملیات زراعی ما خیلی پایدار نبود. اولاً که از آب شرب استفاده و به روش ثقلی آبیاری میکردیم. دوماً محصول برداشتی کیفیت اگر داشت با توجه به حجم آب مصرفی محصول نمیداد.
کل داستان عملیات زراعی صرفاً برای این بود که مهندس کشاورزی بداند زمین گاو رو یعنی چه.
خوابیدن کنار زمین زیر آفتاب یعنی چه.
پته بندی یعنی چه.
اگرچه به ما خوش میگذشت اما الان درک میکنم کشاورزی با آبیاری ثقلی چه مصیبتی است.
خداروشکر ما آنقدری نکاشتیم که زمین به ما نفرین کند.
در بخش دیگر این زمین بکر تپهای بود که گاهی با رودابه میرفتیم آن بالا چای بخوریم و غروب خورشید را تماشا کنیم.
آن زمین بکر همیشه خالی از رفت و آمد دانشجوها بود ولی من چندین روباه زیبا و چندین خرگوش وحشی در آنجا دیده بودم. خرگوشهایی اندازه گربه! بلکه بزرگتر. یک بار هم احساس کردم روی تپه مار دیدم.
الان در گوگل ارث که برایتان دارم محاسبه میکنم مجموعه این محوطه حدود ۷۳۰۰۰ متر مربع بود.
همان زمانها گفتند که دانشگاه قرار است زمین این محوطه را برای عبور یک خیابان بفروشد.
قرار بود خیابانی دو بانده باشد.
قطع درختان برای ساخت جاده
تصور اینکه این منطقه با روباهها و خرگوشهایش دو نیمه شود سخت بود.
همان روزها رفتم در مسیر تقریبی عبور جاده درختان را شمردم، نمیدانم اسم درختان چه بود ولی هیچکدام کاج نبودند.
تنههایشان بین ۸ تا ۱۰ سانت قطر داشت شاید بیشتر، اما جوان بودند.
بیش از ۷۰ درخت را در مسیر خیابانی که قرار بود احداث شود شمردم.
درخواستی تنظیم کردم و با برگه در اتاقهای خوابگاه را زدم تا امضا جمع کنم برای مخالفت با احداث جاده.
آن زمان شبکههای اجتماعی نبود یا اگر بود با (خودسانسوری) کُک در جریان نبودم.
از ۵ هزار دانشجوی آن دانشگاه من به زور ۱۰۰ تا امضا جمع کردم. دانشجویان میترسیدند که برگهای را با شماره دانشجویی خود امضا کنند.
برای کمک و جلوگیری از احداث جاده با مدیر گروه وقت خودمان صحبت کردم و متاسفانه ایشان نتوانست کاری کند.
بعد با مدیر (خودسانسوری) بخش (خودسانسوری) دانشگاه صحبت کردم و گفتم میتوانم ۵۰۰ امضا جمع کنم ایشان گفت خیلی دنبال این ماجرا را نگیر که ممکن است ستارهدار شوی.
این اولین مواجه من با یک ارگان رسمی بود و اولین باری بود که فهمیدم مطالبهگری چقدر میتواند تحقیرکننده باشد.
از آن زمان من تقریباً هر از گاهی به زمین انتهای خوابگاه سر میزدم تا فهمیدم نقشه بردار آکس جاده را میخگذاری کرده است.
میخها را دیدم و نمیدانم چه شد که چند روز بعد میخها کنده شده بودند.
مدتی گذشت و من در مسیر بازگشت به خوابگاه، نقشهبرداری را روی تپه از دور دیدم.
رفتم و باهم صحبت کردیم و گفتم به نظرم این کار اشتباه است. البته میدانستم که او متولی این داستان نیست و درد دل کردم، او هم درد دل کرد. گفت اسیر شدیم دوباره داریم نقشه برداری میکنیم.
چند سال بعد من فارغالتحصیل شدم و امروز که برایتان نوشتم مساحتی که مسیر جاده زمین را دو شقه کرده است با یک پلیگون درب داغون روی گوگل ارث ۲۰۴۰۰ متر مربع درآمده.
جاده عریضی است. احتمالاً هنگام افتتاح جاده کلی در بوق و کرنا شده.
نمیدانم چقدر هزینه برده است. طول قسمتی از جاده که در این زمین افتاده، حدود ۴۲۸ متر و عرض آن حدود ۵۰ متر است.
حتما هر روز کلی خودرو از این ۴۲۸ متر عبور میکنند، نمیدانم چند نفر از آنها میدانند زمانی در این زمین روباه زیبایی زندگی میکرده است. یا ماری بر روی تپه از آخرین گرمای روز استفاده میکرده، یا پیکا پیکایی بدون برخورد با بلوکهای بتنی بلند کنار جاده در سکوت پر میزده است. آنها نمیدانند که زیر جاده جنازه ۷۰ درخت جوان افتاده است.»
پایان پیام
کد خبر : 218244 ساعت خبر : 3:52 ب.ظ