کردستان و نوروز و اساطیر ایرانی
فردوسی در شاهنامه از اَرمایل و گرمایل دو آشپز آشپزخانه کاخ ضحاک ماردوش نام میبرد.
این دو جوان چون از ستم ضحاک عاجز گشتند خود را به آشپزخانه او رساندند و خوراکهای مطبوع برای وی تدارک دیدند و در جریان تهیه و تدارک این خوراکها، روزانه به جای ستاندن جان دو جوان و استفاده از مغز آنها، جان یک جوان را گرفته و دیگری به دشتها و کوهها پناهنده میشده است.
فردوسی در ادامه میگوید در نتیجه تدبیر ارمایل و گرمایل از نسل جوانان رهانده شده از چنگ ضحاک نسلی به وجود آمدند که کردهای امروز را تشکیل میدهند.
کردها هرگز از فرهنگ و تاریخ ایران جدا نبوده و نیستند. حیات اینان، سرزمین و آداب و رسومشان پیوند عمیقی با افسانهها و اسطورههای کهن ایرانی دارد.
نشانههای این مهم از باورها، ادبیات، آواز فولکور، جشن و سوگواری، پوشش و… دریافتنی است.
به طور مثال پیرمرد شاعر و ادیب پرآوازه کرد در شعری مشخصا به عشق کردها به نوروز و اهمیت آن و اعتقاد محلی مبنی بر شکست ضحاک و پیروزی کاوه آهنگر در روز نخست نوروز اشاره دارد. ترجمه شعر بدین صورت است که؛
سرآغاز سال نو است و نوروز بازآمده / جشن باستانی کردان به شادی و خوشبختی
نوروز چنان آتشی در جگرها انداخت / که جوانان با عشق به استقبال مرگ میشتافتند
کردستان و نوروز و اساطیر ایرانی
رسم سبز کردن سبزه همانطور که در میان غالب گرامیداران نوروز رواج دارد با اندکی تفاوت در بین کردها هم مرسوم است؛ دو هفته تا ده روز قبل از شروع بهار گندم، عدس، کنجد، و سایر حبوبات را در ظروف گوناگون سبز میکنند و پربار شدن هر ظرف را نشان از پرباری محصول داخل ظرف در طی سال میگیرند.
همچنین روی بدنه بطریها و ظروف کوچک و بزرگ کنجد کاشته و آن را نمادی از ستون کاخهای ساسانی در ایام نوروز میدانند.
پر بیراه نیست اگر بگویم آتشافروزی در بین کردها بیشتر مرسوم است.
سرتاسر عید نوروز برای اینان با آتشافروزی و پایکوبیدن گرد آتش میگذرد و چهارشنبهسوری تنها مقدمهای بر روزها آتشبازی است.
مراسم نوروز با تمام شکوهش در میان این مردمان تنها گوشهای از رسوم دیرینه بهجامانده از قدیم است و برای ادامه بقا به همت و علاقه تمامی ما نیاز دارد.
پایان پیام
نویسنده: کیمیا قنبری