نشست تخصصی با موضوع فردوسی و شاهنامه

نشست تخصصی با موضوع فردوسی و شاهنامه

کانون ایرانشهر دانشگاه علامه طباطبایی و گروه رَشن با همکاری گلونی برگزار می‌کنند:

فردوسی و شاهنامه

مهمانان به ترتیب سخنرانی:

دکتر لیلی ورهرام (استادیار گروه زبان‌های باستانی دانشگاه تهران)
دکتر الکساندر چولوخادزه (رئیس بخش شرق شناسی دانشگاه گرجستان)
دکتر شهرام جلیلیان (استاد گروه تاریخ دانشگاه چمران اهواز)
دکتر نجم الدین گیلانی (استادیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی)
دکتر زاگرس زند (مدرس گروه تاریخ دانشگاه بین المللی امام خمینی)
دکتر کلثوم غضنفری (استادیار گروه تاریخ دانشگاه تهران)
دکتر خداداد رضاخانی (استاد دانشگاه لایدن هلند)

دبیر نشست: حسین مالکی (دانشجوی دکتری ایران باستان دانشگاه تهران)

همراه با نوازندگی متین محمدی و شاهنامه خوانی لری

شنبه، ۲۵ اردی‌بهشت، ساعت ۱۷.۳۰

برای ورود به این وبینار کلیک کنید.

فردوسی، ابوالقاسم منصور (ح ۳۲۹ يا ۳۳۰-۴۱۱ يا ۴۱۶ق / ۹۴۱ يا ۹۴۲-۱۰۲۰ يا ۱۰۲۵م)، شاعر حماسه‌سرا.

استاد ابوالقاسم منصور ابن حسن، در قريه باژ از قرای طابرانِ طوس در خانواده‌ای از خاندان دهقانان زاده شد.

درباره نام او و پدرش اختلاف وجود دارد.

گويا پدرش باغبان چهارباغ به نام فردوس بود و به همين سبب، چون پسرش به شاعری روی آورد، تخلص فردوسی را برگزيد.

او نيز در جوانی مانند پدر خود مال و مكنت داشت و از اقران بی‌نياز بود. در آغاز ادب عربی و فارسی را آموخت.

به داستان‌های كهن رغبت خاصی داشت و به ويژه به تاريخ گذشته ايران عشق می‌ورزيد و همين علاقه سرانجام او را به سرودن شاهنامه كشاند.

در آن روزگار خاندان‌های دهقانان كوشش داشتند تا سنت‌ها و مآثر قومی و طبقاتی خود را در برابر ارزش‌های جديد كه اسلام به فضای زندگی آنها آورده بود، حفظ كنند.

فردوسی با بانويی با‌سواد، هنرمند و مهربان كه با نواختن چنگ و زبان پهلوی آشنا بود، ازدواج كرد و آن زن مددكار او در سرودن برخی از داستان‌های شاهنامه، مانند داستان بيژن و منيژه بود.

حاصل اين ازدواج يك پسر و يك دختر بود كه پسرش در سی و هفت سالگی از دنيا رفت.

 فردوسی حدود ۳۷۰ق / ۹۸۰م به نظم شاهنامه پرداخت.

پيش از او چند تن شاهنامه را به نظم و نثر آغاز كرده، اما آن را به انجام نرسانيده بودند. در اين راه، شماری از بزرگان و امرای طوس فردوسی را ياری دادند و او پس از ۳۵ سال رنج، شاهنامه را به پايان رسانيد.

 درباره چگونگی آشنايی شاعر با سلطان محمود غزنوی (حك ۳۸۹-۴۲۱ق / ۹۹۹-۱۰۳۰م) و تقديم اين اثر به او تذكره‌نويسان روايات گوناگونی آورده‌اند.

بنابر افسانه‌ای مشهور، ‌عنصری او را با سلطان محمود آشنا كرد.

همچنين بنا بر روايتي فردوسي كه ثروت خود را صرف شاهنامه كرده و تهيدست شده بود، با معرفی ابوالعباس فضل بن احمد اسفراينی (د ۴۰۴ق / ۱۳۰۳م)، وزير محمود، اثر خود را به آن سلطان تقديم كرد.

اما چون پاداش سلطان را در خور خود نديد، او را هجو گفت و از غزنين رهسپار خراسان شد و شش ماه در خانه اسماعيل ورّاق پدر ازرقی (د ۴۷۶ق / ۱۰۸۳م) شاعر به سر برد.

 پس از آن به طبرستان نزد سپهبد شهريار از آل باوند، رفت. بنا بر نقل چهار مقاله شهريار، ‌فردوسی را مورد لطف و محبت خود قرار داد و صد بيتی را كه او در هجو محمود سروده بود، به صد هزار درم خريد و با آب شست و جز شش بيت از آن باقی نماند.

سپس فردوسی از مازندران به خراسان بازگشت و تا پايان حيات در زادگاه خود به سر برد.

به روايتی بعدها، احمد بن حسن ميمندی، ملقب به شمس‌الكفاة (د ۴۲۴ق / ۱۰۳۳م)، ‌دومين وزير سلطان محمود، در راه بازگشت از سفری كه با سلطان به هند رفته بود، ‌ناسپاسی محمود را به فردوسی به او يادآور شد و سلطان را به جبران آن برانگيخت.

 محمود غزنوی وقتی در پی دادن صله به فردوسی برآمد كه استاد طوس به پايان عمر خويش رسيده بود و در حالی كه در شهر طابران از يك در صِله سلطان محمود می‌رسيد، ‌از در ديگر جنازه فردوسی به بيرون می‌رفت.

پس از مرگ شاعر، اطرافيان او خواستند تا جسدش را در گورستان مسلمانان طابران به خاك بسپارند، اما به اتهام يكی از متعصّبان به رافضی بودن فردوسی مانع اين خاكسپاری شدند.

لذا پيكرش را درون دروازه رزان، در باغی كه ملك خود شاعر بود، به خاك سپردند.

از آثارش به جز شاهنامه می‌توان به برخی ابيات و قطعات پراكنده در زمينه انواع شعر فارسی اشاره كرد.

منظومه يوسف و زليخا را نيز به اشتباه به وی نسبت داده‌اند.

پایان پیام

کد خبر : 225132 ساعت خبر : 1:28 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=225132
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات