فیلم چند متر مکعب عشق و جغرافیای ناموزون یک دلدادگی
فیلم چند متر مکعب عشق و جغرافیای ناموزون یک دلدادگی
به گزارش گلونی عشق و دلدادگی از آن دسته مباحثی است که هیچ وقت وهیچکجا تابع شرایط محیطی نبوده است و از قضا خیلی وقتها نیز به شکلی نامرسوم و غیرمنطقی نیز در قلب عاشقان ابراز وجود کرده است.
چند متر مکعب عشق نیز روایتی ساده و دلنشین از دل بستن دختر و پسری از دو تابعیت متفاوت است که جبر روزگار جغرافیای زندگی آنان را مشابه رقم زده است.
این فیلم به کارگردانی و نویسندگی جمشید محمودی و تهیهکنندگی نوید محمودی، محصول سال ۱۳۹۲ است که در سبکی عاشقانه اما فضایی تلخ ساخته شده است.
جمشید محمودی متولد ۷ آبان ۱۳۶۲، مهاجر افغانستانی مقیم ایران است که با قلم و دوربین خود آثار زیادی از جمله رفتن، شکستن همزمان بیست استخوان و … را پیرامون زندگی هموطنان افغان خود در ایران به تصویر کشیده است.
این فیلم تصویری از زندگی یک پدر (عبدالسلام) و دختر افغان (مرونا) است که علیرغم داشتن شأن و منزلت اجتماعی در کشور خودشان، مجبور به گذران زندگی در اتاقهای کوچک یک کارگاه و زندگی دستهجمعی با دیگر افغانهای مهاجر هستند و حالا در این بین ماجرای عشق مرونا و پسری ایرانی (صابر) باعث طور دیگر رقم خوردن زندگی این پدر و دختر افغان میشود.
این فیلم در واقع عاشقانهای صرف نیست چراکه محمودی با دست مایه قرار دادن عشق این دو جوان بستری برای بیان هرچه بهتر وضعیت و مصائب مهاجران غیر ایرانی که بدون مجوز حضور در ایران کار میکنند، مهیا کرده و به خوبی نیز از پسِ دین خود به هموطنان افغان خود، با ساخت این اثر، درآمده است.
در فیلم چند متر مکعب عشق نه خبری از لوکیشنهای پیچیده است و نه از حضور بازیگران خِبره.
تمام داستان در کارگاهی مخروبه و با تعدادی مهاجر افغان و چند بازیگر ایرانی (نادر فلاح، ساعد سهیلی، علیرضا استادی و …) پیش میرود اما در این سادگی چیزی وجود دارد که نمیتوان به سادگی از این فیلم گذشت و شاید آن چیزی نباشد جز، وجود فیلمنامهای ملموس و حاکی از واقعیت که ذهن و قلب مخاطب را ناخودآگاه به این قصه گره میزند و تا آخر با خود همراه میکند.
در واقع محمودی با هنرمندی تمام توانسته است واقعیت تلخ زندگی افغانهای ساکن در ایران را با عشق دو جوان از دو ملیت متفاوت با هم به گونهای تلفیق کند که از این تلخی و شیرینی محصولی باورپذیر و رئال متولد شود.
نقاط مثبت این فیلم کم نیست اما از جمله آنان به پرداخت به جای شخصیت عبدالسلام و بازی زیبای نادر فلاح میتوان اشاره کرد که به درستی نقش پدری دلسوز که احساسات خود به دخترش را پشت چهره عبوس و زمخت خود پنهان میکند را بازی کرده است.
عبدالسلام در واقع شخصیتی با زوایای پنهان است که بخاطر دوری از اصل و نسب خود (جایگاه نظامیاش در کشورش افغانستان) دچار خشمی فروخورده است که با هیچ چیز وضعیت فعلیاش التیام نمییابد.
یا صحنههای زیبای عاشقی صابر و مرونا در کانتینرهای قدیمی که در اوج فلاکت و بدبختی زندگی فعلیشان میتوانند با هم برای آینده نامعلومشان رویا بافی کنند.
این فیلم شاید در طی روایت داستان خود غافلگیری خاصی برای مخاطب به همراه نداشته باشد اما با پایانبندی و نوع بستن قصه شوکی غلیظ به بیننده وارد خواهد شد که این داستان تا همیشه در ذهن او باقی خواهد ماند.
پایان پیام
نویسنده: هانیه شریعتی
کد خبر : 228964 ساعت خبر : 10:45 ب.ظ