خونبارترین قسمت زخم کاری
خونبارترین قسمت زخم کاری
خطر لو رفتن داستان هست
به گزارش گلونی سریال زخمکاری در حالی به پایان نزدیک میشود که در چهاردهمین قسمت خود، از حیث حذف نقشهای فرعی، کولاک به پا کرد!
بیننده زخمکاری پس از همان یکی دو قسمت اول فهمیده بود که این سریال با بقیه کارهای ایرانی تمایزی فاحش دارد و شبیه هیچیک از درامهای خانوادگی نیست که تا آن موقع دیده است، و شاید فقط در اوایل تماشای سریال کمی از خویهای حیوانی کاراکترهای آن دچار بهت شده باشد اما کمکم و با افزایش جنایات داخل این اثر، تحیر بیننده نیز به عادیانگاریِ وقایع سریال تبدیل شد که برای اقناع حس تنوعطلبی خود به حوادث پیچیده و ترسناک بیشتری برای غافلگیر شدن نیازداشت!
درواقع زخمکاری اینقدر در اوج کارش را شروع کرد که مخاطب پس از دیدن اپیزودهای ابتدایی، دیگر برای هر هفته منتظر اتفاقی خارقالعاده و دور از پیشبینی بود، اما در میانه کار غافلگیریهای سریال کمتر شد و دیگر به جذابیت اوایل خود نبود تا نزدیک شدن قصه به خط پایانی.
زخمکاری و سریال قورباغه را شاید بتوان بدعتهایی نوظهور در سینمای ایران به حساب آورد که ژانر جنایی و سیاه را طوری دیگر معنا بخشیدند.
سالهای زیادی است که در سینمای جهان، آثار به تمام معنا سیاه وجود داشته و دارد، و آمار آن نیز روز به روز در حال ازدیاد است، اما در ایران ساخت این نوع از فیلمها تازه در حال پا گرفتن است که شاید دلیل رو آوردن به این سبک نیز، محبوبیت و مقبولیت این نوع آثار در میان مخاطبانی باشد که از دیدن فیلمهای درام و رمانتیک صرف خسته شدهاند و تشنه کمی تحول در بنمایههای داستانی سینمای وطنی خوداند.
زخمکاری چهارده هفته مخاطب خود را پای روایت فاجعهآفرینیهای بیمارگونه کاراکتری با نام سمیرا نشاند و کمکم و با پیش رفتن هر اپیزود پرده از انگیزه واقعی او برای دشمنی با خانواده ریزآبادی برداشت اما نه به طور کامل، چراکه مهدویان هدف اصلی سریالش را برای عیان شدن تمام و کمال به قسمتهای نهایی این بازی و پس از زخمی شدن تمامی شخصیتها، درست مانند تصاویر تیتراژ اولیه سریال، موکول کرده است.
خونبارترین قسمت زخم کاری
مهیجترین و در عین حال خونبارترین قسمت زخم کاری یعنی همان اپیزود چهاردهم در حالی شروع و به پایان رسید که چند شخصیت فرعی داستان، از بازی حذف شدند.
مائده ریزآبادی خودکشی کرد و همین اتفاق زنجیرهای از حوادث را رقم زد که هریک به نحوی معلول این اتفاق به حساب میآمدند.
از طرفی شاید بتوان خرده گرفت که تجمیع و حادث شدن این حوادث باهم و در یک قسمت کمی دور از منطق و واقعیت است، از طرفی نیز روالی مرسوم و همیشگی بوده است که با نزدیک شدن به آخر ماجرا همه چیز با سرعت بیشتری پیش رود و فیلمنامه برای رسیدن به خط پایان عجله کند.
در میان همهی آشوبهای این قسمت اما چیزی که به شدت خودنمایی میکرد، گرفتار شدن هانیه (دختر سمیرا) در آتش انتقام سمیراست که ناخودآگاه بیننده را یاد کلیشه همیشگی فیلمهای ایرانی میاندازد.
در اکثر فیلمهای ایرانی پایان قصه به تراژدی یا شوربختی بزرگ کاراکتر منفی ختم میشود و در غالب موارد هم تیر غیب الهی دامنگیر زندگی نزدیکان شخصیت سیاه قصه میشود. در زخمکاری اما شاید به خاطر سر و گردنی بالاتر بودن از استانداردهای آثار ایرانی، این انتظار میرفت که تبعات اعمال سمیرا به گونهای دیگر نمود بیرونی یابد و او را از اوج قدرت و منیت به پایین کشد.
با این حال باید دید که در قسمتهای بعد چه سرانجامی در انتظار زخمخوردههای زخمکاری است.
قسمت چهاردهم زخم کاری را از فیلیمو تماشا کنید.
نقد سایر قسمتهای سریال زخم کاری را در این لینک بخوانید.
پایان پیام
نویسنده: هانیه شریعتی
خرید از سایتهای معتبر با کد تخفیف گلونی
کلیک کنید
کد خبر : 243612 ساعت خبر : 2:50 ب.ظ