زخم کاری قسمت دهم؛ با حضور افتخاری ارواح
سریال زخم کاری را متفاوت ببینید
زخم کاری قسمت دهم؛ با حضور افتخاری ارواح
به گزارش گلونی تا اینجای سریال خیلی اتفاق خاصی نیفتاده است و ما همچنان منتظریم سریال ما را جذب کند.
در قسمت دهم میفهمیم که کیمیا ۲۳ سال سن دارد. ما نمیدانیم در این سن چطور به این درجه از توانایی رسیده است.
یعنی چقدر عقلش میرسیده که در سن خیلی پایین شروع به کار کرده و در نهایت در سن ۲۳ سالگی برای مالک کار میکند و معاملات میلیاردی را بررسی میکند.
ما در ۲۳ سالگی هواپیما میدیدیدم برایش دست تکان میدادیم.
در این قسمت کارگردان تاکید خاصی به حضور ارواح دارد، انگار میخواهد اعتقاد عمیقش به روح را به بیننده منتقل کند.
مالک را میبینیم که درگیر روح است. در آسانسور و پارکینگ و حمام و خانه و این طرف و آن طرف روح میبیند.
وسط روح بازی یک بچه میآید در خانه مالک و نخود بازی میکند.
از آن طرف سمیرا در شمال هم با روحها درگیر است.
روحها بازیگران افتخاری این سریال بودهاند که کارگردان سعی کرده در هر سکانسی از آنها استفاده کند تا فیلمش پر شود.
احتمالا کارگردان هیچ روش دیگری پیدا نکرده که بگوید قتل کار بدی است.
پس با هوش و ذکاوت مثال زدنی خود به ما نشان داده که اگر آدم بکشیم، ارواح به ما حمله میکنند و ما مثل هاپو از آنها میترسیم حتی اگر سمیرا باشیم.
زخم کاری قسمت دهم؛ با حضور افتخاری ارواح
خلاصه از این روح بازیهای مهیج و تاثیرگذار سریال که بگذریم، میرسیم به سکانس سفر مالک و حاج مظفر و اخوان.
آنها در هواپیما نشستهاند و حاج مظفر هیجان زده تلاش میکند با مهماندار هواپیما معاشرت کند.
حاج مظفر در این سکانس به مخاطب نشان میدهد که فقط در بحث چای نیست که تخصص دارد، بلکه در مورد رنگ موی بلوند نیز، صاحب نظر است.
به هرحال با تمام تخصصی که دارد به نظر ما تمرکز خود را برای همان چای بگذارد بهتر است.
الکی هم تلاش نکند، مهماندارها خودشان میدانند جذاب هستند برای همین محل هاپو به ما مسافران نمیگذارند. مالک به دبی میرسد.
در هتل نشسته است و در حالی که سیگارش را در دست دارد، قرص جوشانش را آماده میکند. ما حدس میزنیم ویتامین سی است.
کارگردان با این کار میخواهد به مخاطب نشان بدهد که نگران سیگار کشیدن مالک نباشیم، او مراقب خودش است.
در واقع با این ویتامین سی، به دود سیگارش رکب میزند. اینجاست که مخاطب به تیزهوشی کارگردان ایمان میآورد.
در نهایت هنگام برگشت به ایران، ما میبینیم که میثم در فرودگاه به خاطر مواد مخدر بازداشت میشود.
ما وارد جزئیات این سکانس نمیشویم، قبول کردیم که همه چیز خیلی عادی اتفاق افتاده است.
اما میخواهیم بدانیم زمانی که میثم را به بازداشتگاه میبرند، این همه کولی بازی برای چیست؟ بازداشتگاه بود یا پای چوبهدار؟
مثل بچههای دو ساله جیغ و داد میکند برای چه؟
این همه مقاومت و خود زنی و داد و بیداد برای ما قابل قبول نیست.
هرچه سریال جلوتر میرود کارگردان بیشتر تلاش الکی میکند که فیلمش تاثیر گذار باشد.
اما این شلوغ کاری باعث نشد ما دلمان برای میثم بسوزد.
بیشتر میخواستیم در دهانش بزنیم تا آرام بنشیند و صبر کند تا کسی او را از زندان آزاد کند.
زخم کاری را در فیلیمو ببینید
نقد این سریال را بخوانید
پایان پیام
نویسنده: بیتا اشکانیان
خرید از سایتهای معتبر با کد تخفیف گلونی
کلیک کنید
کد خبر : 244228 ساعت خبر : 8:53 ب.ظ