قسمت یازدهم سریال زخم کاری؛ اشک های مالک
سریال زخم کاری را متفاوت ببینید
قسمت یازدهم سریال زخم کاری؛ اشک های مالک
به گزارش گلونی در قسمت یازدهم میبینیم که کارگردان زرنگبازی درآورده و منصوره را به خارج نفرستاده.
منصوره هم رو به پنجره نشسته است و سرانه مطالعه کشور را بالا میبرد.
به ما ربطی ندارد اما برای مطالعه بهتر است پشت به نور باشید تا نور به صفحات کتاب بتابد.
وقتی روبهروی پنجره بنشینید، کتاب ضد نور میشود و ممکن است بعد از مدت کوتاهی چشمتان خسته شود.
به نظر ما اگر منصوره واقعا میخواست سرانه مطالعه کشور را بالا ببرد، جای بهتری مینشست.
پس از دستگیری میثم، مالک مجددا قربانی خشونت خانگی قرار گرفت.
سمیرا هیچ فرصتی را برای کتک زدن مالک از دست نداد.
نمیدانیم چرا کارگردان شماره تلفن حامیان قربانیان خشونت خانگی را در اختیار مالک قرار نداد تا به این خشونتها پایان بدهد.
قسمت یازدهم سریال زخم کاری
در سکانسی از فیلم میبینیم که سماوات به ملاقات میثم رفته است و به میثم در حالی که گریه میکند، میگوید: «پسر مالک که گریه نمیکنه.»
سوال برای مخاطب پیش میآید که مگر مالک چه ویژگی خاصی دارد که پسرش نباید گریه کند؟
شما از قسمت اول تا الان یک قسمت را به ما نشان بدهید که مالک گریه نکرده باشد.
در هر قسمت، ۴۸ سکانس از مالک وجود دارد که در حال اشک ریختن است.
از روح هم که میترسد، بعد با همچین شرایطی چرا پسرش نباید گریه کند؟
انگار سماوات فقط میخواست یک حرفی بزند و معاشرتی کند که بگوید من هم در فیلم نقش دارم.
از آن طرف مائده خودش را تحمیل کرد تا با مالک دنبال میثم برود.
کارگردان در این قسمت به ما نشان داد تسلطی بر جغرافیا ندارد و فکر میکند در ایران فقط یک بندر وجود دارد.
مالک میگوید میروم بندر، بعد به کیمیا میگوید برای بندر بلیت بگیر. او هم میگیرد. حالا کدام بندر؟ خدا میداند.
شاید هم برای اینکه تبلیغ بندر نشود، اسم بندر را عنوان نکردهاند.
همانطور که مالک درگیر بندر است، منصوره را میبینیم که در خانه نشسته و قسمت آخر سریال بازی تاج و تخت را تماشا میکند.
سوالی که برای مخاطب پیش میآید این است که منصوره کی فرصت کرد این سریال را ببیند که حالا رسیده به قسمت آخرش؟
اصلا چرا این قدر دیر این سریال را میبیند؟ از منصوره بعید بود این قدر دیر دست به کار شود.
همینطور که منصوره مشغول دیدن سریال است، میبینیم که مالک به بندرِ اسمش رو نبر میرسد و منتظر میثم ایستاده است.
قسمت یازدهم سریال زخم کاری
از دور قایقی میآید و آنها میگویند خودشان هستند، میثم هم همراهشان است.
میخواهیم بدانیم، چطور از این فاصله، وقتی قایق شبیه به یک نقطه دیده میشود، تشخیص دادند که خودشان هستند؟
حالا قایق را تشخیص دادید قبول، میثم را از کجا دیدید؟
قشنگ مشخص است کارگردان به آنها گفته که میثم در قایق است. فکر کردهاند ما نمیفهمیم.
قایق میرسد، میثم پیاده میشود و محل هاپو به پدرش مالک نمیگذارد.
مالک ناراحت میشود و دوستش برای دلداری به او میگوید سخت نگیر.
خیلی ممنون از سماوات، بابت این جمله تاثیرگذارش. اصلا مسیر زندگی مالک بعد از این جمله عوض شد.
در ادامه میگوید: خب دیگه، من باید برم. کلا سکانس تاثیرگذاری بود، ممنون از کارگردان.
میثم و مالک در ماشین بحث میکنند، مالک میگوید میدانم چی کشیدهای، میثم در جواب میگوید نمیدانی و شروع به زبان درازی میکند، در نهایت وقتی که ادعا میکند شکنجه شده است، حرفش رو میزند و میگوید منظوری نداشتم.
ما نمیدانیم در بازداشتگاه چرا باید یک نفر را الکی شکنجه کنند؟ این حرفها سیاهنمایی است.
اگر فیلمی از بازداشتگاه دبی هم پخش بشود، شکی در آن نیست که فیلم ساختگی است. در دنیا همچین چیزی امکان ندارد.
میثم هم لوس است و برای جلب توجه تمارض میکند.
دوم اینکه اتفاقا خیلی هم منظور داشت. ما با تیزهوشی کامل، متوجه شدیم که منظور داشت.
ما میدانیم زمانی که کسی میگوید منظوری نداشتم، یعنی دقیقا همان موقع منظوردارترین سخنانش را ارائه داده است.
زخم کاری را در فیلیمو ببینید
نقد این سریال را بخوانید
پایان پیام
نویسنده: بیتا اشکانیان
خرید از سایتهای معتبر با کد تخفیف گلونی
کلیک کنید
کد خبر : 244944 ساعت خبر : 11:16 ق.ظ