واکسن نمی زنم پس هستم

در ۱۶ شهریور ۱۴۰۰ 1

به گزارش گلونی به تازگی اعلام شده که اگر واکسن کرونا نزنید پای‌تان را نمی‌توانید در بانک‌ها بگذارید حتی به قصد آب خوردن.

خوب نگذارید. انگار ما می‌ترسیم. خیلی خدمات بانکی خوبی ارائه می‌دهید، شرط هم می‌گذارید برای ما؟

حالا که این طور شد تا به FATF نپیوندید ما هم پول‌هایمان را نمی‌گذاریم در بانک شما. خوب‌تان شد؟

تازه شاید روی در و پنجره بانک‌تان تف انداختیم و یا روی دکمه آن آب‌سردکن بی‌ریخت‌تان که هیچ‌وقت هم لیوان یکبار مصرف ندارد، یک چسب زدیم که همه آب آن خالی شود کف بانک و مشتریان‌تان هم لیز بخورند و دیگر پای‌شان را آنجا نگذارند.

اگر شانس بیاوریم ممکن است همان موقع رئیس بانک هم از راه برسد و جوری کله‌پا شود که چک‌های برگشتی هم به او بخندند.

اصلاً می‌خواهم بفهمم شما می‌دانید تهدید یک ایرانی یعنی چه؟

ما با علم به اینکه کرونا می‌کُشد و اگر مسافرت و مهمانی برویم کرونا می‌گیریم و بیمارستان‌ها هم تخت خالی ندارند و اگر دو تا تعطیلی هم وسط هفته بخورد جاده‌های شمال کیپ تا کیپ بسته می‌شود و ما ۲۳ ساعت و ۴۵ دقیقه شبانه‌روز را در ترافیک می‌مانیم، باز هم می‌رویم شمال و آنجا دورهمی می‌گیریم.

بعد شما یک‌کاره آمدی می‌گویی اگر واکسن نزنی نمی‌گذارم حساب باز کنی؟ خوب نکن. خودت ضرر می‌کنی.

ما پول‌مان را از بانک دربیاوریم سرمایه را می‌ریزیم تو بازار داروی قاچاق.

واکسن نمی زنم پس هستم

خیلی هم سودش از بانک چَپَرچلاق شما بیشتر می‌شود، تازه مردم هم کلی ما را دعا می‌کنند.

بعد هم دیکتاتوری تا کی؟ پس کی می‌خواهید به سمت آزاداندیشی گام بردارید؟

تا کی می‌خواهید به این رفتارهای مردم‌ستیز ضحاک‌گونه‌تان ادامه دهید؟

روش تربیتی مبتنی بر تنبیه دیگر منقرض شده است و امروزه روانشناسان تأکید می‌کنند که به جای تنبیه، تشویق کنید.

مثلاً به جای این روش قرون وسطایی، بگویید هرکس واکسن بزند، می‌تواند در قرعه‌کشی ۱۰۰ میلیون تومانی شرکت کند.

علاوه بر این جایزه ارزنده، به ۱۰ نفر هم به قید قرعه، سپر عقب خودروی داخلی و به ۵ نفر هم ۲ کیلو هویج و یک سطل ماست اهدا می‌شود.

بعد هم بگویید برای شرکت در قرعه‌کشی حتماً اپلیکیشن جنگولک‌میرزا را نصب کنید. با این روش هم مردم واکسن می‌زنند، هم چون سپر عقب یک خودرو را دارند مجبور می‌شوند بقیه خودرو را هم بخرند، هم تعداد کاربران اپلیکیشن‌های داخلی بالا می‌رود.

یک راه‌ حل بهتر هم سراغ دارم. همین واکسن‌هایی که همین‌جور مفتکی به مردم می‌زنید را بفرستید کشور همسایه؛ بعد از مسئولین آن همسایه محترم بخواهید که اعلام کنند تعداد محدودی واکسن در کشورشان اضافه مانده و اگر کسی برای واکسن به این کشور سفر کند و دو متر خانه هم در برج‌های رو به قبرستان متفقین جنگ جهانی دوم بخرد، اقامت شش ماهه دریافت خواهد کرد.

یک راه‌‌حل همیشگی هم که برای دهه شصتی‌ها وجود دارد. برای تزریق واکسن، کنکور برگزار کنید.

سریع نام‌نویسی می‌کنند و بعد از قبولی در آزمون جشن می‌گیرند و قبل از تزریق واکسن در همان دورهمی شادانه‌شان کرونا می‌گیرند و می‌میرند.

به این ترتیب هم واکسن اضافه خواهیم داشت، هم جمعیت این دهه‌شصتی‌ها برای پرداخت بیمه بازنشستگی کم خواهد شد.

این همه راه‌حل خلاقانه جلوی پای‌تان گذاشتم اما با علمی که از سوابق کاری شما دارم، مطمئنم همواره دیر تصمیم می‌گیرید و زمانی دست به کار می‌شوید که همه واکسن زدند و تمام این فرصت‌های طلایی بین راه را از دست داده‌اید. خود دانید.