بهار چوپان: احمدشاه مسعود برای هر چیز تحلیل و آمادگی داشت
بهار چوپان: احمدشاه مسعود برای هر چیز تحلیل و آمادگی داشت
به گزارش گلونی بهار چوپان، یکی از یاران نزدیک احمدشاه مسعود، در گفتوگو با محمدحسین جعفریان گفت:
وقتی که کم سن و سال بودم، میدیدم عموها و عمههایم دور هم جمع میشدند و جلساتی تشکیل میدادند.
پول جمع میکردند و تعداد زیادی پوتین برای کمک به مقاومت و سربازان خریداری میکردند و به خانه ما میآوردند.
هر وقت از bbc اخباری از پنجشیر پخش میشد تاثیر روانی آن را روی خانواده میدیدم.
یک انجمن فرهنگی به نام پنجشیر تشکیل شده بود که عموها و عمه هایم همراه طیف بزرگی از فرهنگیانی چون وحید قاسمی، ظاهر هویدا و سایرین در آن حضور داشتند و بهترین غزل قاسمی را در همان محفل شنیدم.
اصل محور مجلس حضرت حافظ بود. داییام با یکی از مشاوران فرهنگی آقای نجیب آخرین رئیس جمهور، عکسی را دست به دست می کردند و آقای رفعت عکس احمدشاه مسعود را میبوسید و میخواست عکس را نگه دارد.
در این انجمنها همیشه شعر مقاومت، صحبت از جبهه پنجشیر و احمدشاه مسعود برقرار بود.
نوجوان بودم و اجازه ورود به جبهه نداشتم و تا ۱۹سالگی صبر کردم.
عمویم سالها به عنوان محافظ در کنار احمدشاه مسعود حضور داشت.
همیشه به او اصرار می کردم زمینه سازی کند تا یک بار احمدشاه مسعود را ببینم و بالاخره موفق شدم.
آن شب، بسیار صمیمانه با من رفتار کرد. همانطور که دستم را گرفته بود از من پرسید: «چه کار می کنی؟ ریاضیاتت چطور است؟ فرمول خوارزمی را برایم بگو؟»
بعد عقب ماشین سوار شد و گفت: «درسَت را ترک نکن!»
یخهایی که در فکر من بود آب شد دیگر از هر فرصتی استفاده میکردم تا از مسعود بیشتر ببینم، بشنوم و بدانم.
بعد از ورود طالبان به کابل به پنجشیر رفتم.
خود مسعود صبح به من دستگاه مخابره داد و مسئولیت من از همان روز شروع شد.
در آخرین دیدارم با مسعود، او وظیفهای به من داده بود. چون مدت زیادی او را ندیده بودم میخواستم شب یک دل سیر در کنارش باشم و صبح زود بروم.
ناراحت بود اما چیزی هم نگفت تا صبح که گفت: «من دیروز کاری به تو سپرده بودم. اگر نمی روی فرد دیگری را بفرستم» و متاسفانه چند روز بعد شهید شد.
یکی از بزرگترین ویژگیهای مقاومت اول حضور مردی چون احمدشاه مسعود بود.
کسی که در زمان سقوط هرات که وضع بسیار نگران کننده بود، لبخند میزد.
چون از قبل سقوط هرات را پیشبینی کرده بود، اما با حرفهایش به همه روحیه میداد.
صوت کامل گفتگو با بهار چوپان (لایو ۵ آبان) را بشنوید
دانلود کنید
بهار چوپان: دیدگاه مسعود طوری بود که برای همه چیز از یک سال قبل تحلیل میکرد و آمادگی داشت.
میدانست در کدام ارتفاعات پنجشیر برنامه نظامیاش چه چیزی است.
با دو ولایت و بخشی از بغلان، برابر آن همه نیرو مقاومت کردن کار کمی نیست.
خوشبختانه احمد ویژگیهایی چون فروتنی، شکیبایی، کنجکاوی، ذهن بیدار، احساس تعلق خاطر به وطن را از پدر به ارث برده و این ویژگیها او را ممتاز و برای مردم محبوب کرده است.
احمد مسعود در جامعهای که خیلیها تغییر رویه دادند، عمارت مجللی را که در شیرپور برای خانواده مسعود ساخته بودند، قبول نکرد و دستور تخریب داد.
با سازندگان آن قطع ارتباط کرد و گفت ما احتیاجی به این عمارت نداریم و درخواستی هم برای ساخت آن از شما نداشتیم.
او هم از نظر نظامی و هم سیاسی دانش آموخته است و صلاحیتهای لازم را دارد.
در زمان خود احمدشاه کم و کاستیهایی بود. زمانی که احمدشاه برای مقاومت برخاست از امروزِ احمد جوانتر و دانشجو بود.
صلابت و محبوبیتش بین مردم تا حدی بود که وقتی اعلام مقاومت کرد، از ورود نیروهای شکست خورده تا جمع شدن دوبارهشان فقط دو هفته زمان برد.
مردم، مقاومت را پیروز میدانستند و او شخصیتی بسیار کاریزماتیک و محبوب داشت.
غنی اعلام کرده بود مقاومت می کند و کسی باور نمیکرد کشور سقوط کند.
احمد مسعود هم جوان است و جنگ به او تحمیل شد. او گفت از نظر نظامی آمادگی پذیرش جنگ را نداشته است.
آن هم جنگی در مقابل آنهمه نیروی طالب از داخل و خارج کشور در حالی که حمایت پاکستان و همه تجهیزات نظامی پیشرفته به جا مانده امریکا را در دست داشتند.
مردم به طالبان نه گفتند، اما احمد مسعود را به عنوان رهبر مقاومت قبول دارند. با ویژگیهایی که او دارد به موفقیتش امید دارم.
آقای هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه بعد از حادثهای که ناصرریگی در آن شهید شد گفت: قرار ما با پاکستان این نبود!
سایر اخبار مربوط به افغانستان را بخوانید
پایان پیام
خرید برنج ایرانی از سایتهای معتبر با کد تخفیف گلونی
کلیک کنید
کد خبر : 251990 ساعت خبر : 8:25 ب.ظ
سلام و با سلام و سپاس فراوان از دوستان فرهیخته که زحمت پیاده کردن گفتگوی نگارنده را از نوار به ممکن قبول کرده و منت گذاشته اند.
در حالیکه برای دوستان دست اندر کار این سایت خوب آرزوی موفقیت و پیروزی دارم به عرض برسانم که مقدار زیادی از متن دارای اشتباه است که البته میدانم با توجه به فارسی گفتاری رایج در افغانستان و ایران و در جریان پیاده کردن مان از روی نوار ،وارد شده است.
نگارنده که همان بهار چوپان هستم در هیچ جایی از نوار از عمه هایم ذکر نکردم بلکه عمو و دایی و ” لالا ” یعنی برادر بزرگتر را به تکرار یاد آور شدم نمی دانم دوست عزیزی که محبت کرده و زحمت کشیده و این متن را از روی نوار پیاده کرده ” عمه ” را در کجای نوار و گفتگو شنیده است.
امیدوارم دوستان عزیز دست اندر کار این سایت خوب و به ویژه عزیز ما که زحمت تهیه این متن را کشیده اند، لطف مضاعف روا داشته و در زمینه رفع این ایراد نیز همکاری نمایند.
پیشاپیش سپاس
سلام. لطف کنید و موارد را بفرمایید تا اصلاح کنیم.