بی دست و پاهای همیشه معترض
بی دست و پاهای همیشه معترض
به گزارش گلونی معترض باش تا کامروا باشی؛ مخصوصاً اگر بیدست و پا هستی.
اگر در خانوادهای به دنیا آمدید که به هیچجا وصل نیستند، اصلاً نگران نباشید.
این حرفها را که «سحرخیز باش تا کامروا شوی» یا «نابرده رنج گنج میسر نمیشود» را بریزید دور.
اگر قرار بود با سحرخیز بودن کسی کامروا شود، الان همه گنجشکهای کوچه ما مرزهای کامروایی را درنوردیده بودند و هر روز برای یک لقمه نان خود را به آب و آتش نمیزدند.
شما یک لحظه تصور کن یک عمر صبح کله سحر بیدار شوی، بعد سر پیری کوچکترین آسایشی نداشته باشی.
یا فرض کنید که انسانی یک عمر از حضور میخچهای در شست پایش رنج میبرد. اصرار هم دارد که میخچه را درنیاورد تا رنج بیشتری بکشد و در آخر گنجی را به او تقدیم کنند.
قیافهاش چند لحظه قبل از مرگ دیدنی خواهد بود. همانجا که عزرائیل به او میگوید: «باید تو را ببرم» و او در جواب تقاضای گنج میکند و عزرائیل از فرط خنده کف زمین پخش میشود.
بی دست و پاهای همیشه معترض
مطمئنم الان سوالتان این است که اگر سحرخیز بودن و رنج بردن، راز آسایش و آرامش نیست، پس چه چیزی میتواند باشد این موقع شب؟
جواب این پرسش شما بسیار آسان است. باید همواره معترض باشید.
ساعت خواب، میزان رنج بردن، پشتکار، درس خواندن، هدفگذاری دقیق، کتاب خواندن، مثبتاندیشی و همه این چرت و پرتها را بگذارید کنار. فقط معترض باشید.
مثلاً در زمان رانندگی اگر خیابانی را ورود ممنوع رفتید و خودرویی از روبهرو آمد، سریع دستتان را بگذارید روی بوق و سرتان را از پنجره بیاورید بیرون و خطاب به راننده خودروی جلویی بگویید: «برو عقب دیگه. ورود ممنوع اومدی وایسادی بِر و بِر منو نیگا میکنی؟»
تا طرف خواست دهانش را باز کند، سریع رو به بغلدستیتان بگویید: «میبینی تو رو خدا. طرف خلاف کرده تازه دو قورت و نیمش هم باقیه. ما ایرانیها کلاً از قانون فراری هستیم. هر جای دنیا هم میریم میخوایم یه راه فرار از قانون پیدا کنیم.»
بی دست و پاهای همیشه معترض
مثال دیگری از معترض بودن وقتی است که قرار بوده کاری را در زمان خاصی انجام دهید، اما فراموش کردید. در این مورد سرعت عمل بسیار مهم است.
قبل از آنکه طرف مقابل اعتراض خود را اعلام کند، شما باید پیشدستی کنید.
فرض کنید قرار بوده سرِ ساعت ۴ با همکارتان تماس بگیرید و جلسهای را با او تنظیم کنید؛ ساعت نزدیک ۵ است و یادتان رفته که زنگ بزنید.
ناگهان همان همکار با شما تماس میگیرد؛ شما باید بلافاصله بعد از برداشتن گوشی تلفن بدون سلام و علیک و بدون فوت یک صدم ثانیه، سریع بگویید: «پس چرا ساعت ۴ زنگ نزدی؟»
طرف مقابل با همین یک جمله، کیش و مات میشود چون اگر بگوید قرار بوده شما زنگ بزنید که پاسخش در همان سؤال ضربالاجلی شما لحاظ شده بود و برای اثبات حرفش باید دلیل و مدرک محکمهپسند داشته باشد که ندارد.
بنابراین اساساً ورود به این بحث بیهوده خواهد بود.
به این ترتیب تنها دو راه برای حریف در این موقعیت دشوار باقی میماند. یکی اینکه بگوید: «فکر کردم قراره تو زنگ بزنی. مطمئنی من باید زنگ میزدم؟» و به این ترتیب تقصیر عدم انجام کار در بدترین حالت به صورت مساوی بین شما دو نفر توزیع خواهد شد.
راه دوم این است که حریف کاملاً تسلیم شود و بگوید: «آخ، راست میگیا. یادم رفت. شرمنده.» و شما هم با بزرگواری تمام از خطای او میگذرید به شرط آنکه مجدد اشتباهش را تکرار نکند.
از این تکنیک در مسئولیتهای خطیر هم استفاده میشود.
مثلاً اگر شما رئیس برق منطقه دوازده باشید و طی ماه گذشته مردم روزی دو ساعت برق داشتهاند، در اولین حضورتان در جمع اهالی باید فیالفور اعلام کنید که از این وضع نابسامان و قطعیهای مکرر برق بسیار شاکی هستید و از همان تریبون دستور دهید که مسئولین مشکل را حل کنند.
بنابراین استفاده از روش معترض بودن هیچ محدودیتی از نظر سن، جنسیت، موقعیت اجتماعی و سطح تحصیلات ندارد.
برای جمعبندی بحث، خلاصه کلام را در عبارت ذیل خدمتتان ارائه کردهام:
«اگر او اشتباه کرد، اعتراض کن؛ اما اگر تو اشتباه کردی، بیدست و پا بازی درنیار و معترضتر باش.»
سایر آثار نویسنده را بخوانید
پایان پیام
نویسنده: یاسمن سعادت
خرید زیتون از سایتهای معتبر با کد تخفیف گلونی
کلیک کنید
کد خبر : 253476 ساعت خبر : 7:00 ب.ظ