قسمت سوم سریال جزیره؛ اشک را در چشمان بیننده حلقه کرد
قسمت سوم سریال جزیره؛ اشک را در چشمان بیننده حلقه کرد
به گزارش گلونی قسمت سوم سریال جزیره پخش شد و در حالی که با دستانی لرزان اشکمان را از گوشه چشم پاک میکنیم آن را مورد بررسی قرار میدهیم.
همانطور که در مطلب قسمت قبل به آن اشاره کردیم، تمام این شلوغ بازیها برای این است که طی یک حادثه بحرانی دو نفر عاشق هم بشوند، کلیشه داستانهای ایرانی.
این کلیشه مورد بحث، در این قسمت به قدری زیبا و باورپذیر اتفاق افتاد که بیننده هرگز نمیتوانست آن را تصور کند پس همین جا به کارگردان میگوییم: خیلی تاثیرگذار بود، ممنون.
در ابتدای فیلم ما صحرا را میبینیم که تلفنش را برمیدارد و تماسهای امیرحسین را میبیند و میگوید: «ا نگاه چقدر زنگ زده»
درستترین کار در زمانهای بحرانی دقیقا همین است که تلفن همراه را چک نکنیم تا دیگران از نگرانی خفه شوند و وضعیت بحرانیتر به نظر برسد، خیلی تاثیرگذار بود، ممنون.
از آن طرف ارشد میگوید من از موبایل استفاده نمیکنم.
که چی مثلا؟ خیلی شخصیت خاص و ویژه و دستنیافتنی دارد؟ مثلا خیلی متفاوت است؟ خیلی تاثیرگذار بود، ممنون.
صحرا مدام سوالهای احمقانه میپرسد که بیننده بفهمد صحرا چقدر نادان و ارشد چقدر دانا و همه چیز بلد است.
بالاخره صحرا باید متوجه قضاوت اشتباهش در مورد ارشد بشود، خیلی تاثیرگذار بود، ممنون.
صحرا در دریا داد میزند و کمک میخواهد. ما نمیدانیم چرا فکر میکند وسط دریای طوفانی صدایش به جایی میرسد.
اگر برای تاثیرگذاری بیشتر و نشان دادن وضعیت بحرانی به ما، این چنین داد میزنی، والا ما راضی نیستیم.
شما حلقت را شرحهشرحه نکن، ما به همه میگوییم چقدر وضعیت بحرانی و پیجیده بود.
قسمت سوم سریال جزیره
در ادامه میبینیم ارشد حالش بد است و همان سردردهای همیشگی را دارد و نمیتواند هیچ کاری کند.
صحرا به دریا میفتد و ناگهان ارشد حالش خوب میشود و برای نجات صحرا خودش را به قایق آویزان میکند. حقیقتا تاثیرگذار بود، ممنون.
صحرا برای بحرانی کردن داستان و تاثیرگذاری بیشتر موبایلش را در دریا میاندازد و کشتی را به تنهایی کنار ساحل میکشد. خیلی تاثیرگذار بود، ممنون.
صحرا به ساحل میرود و شروع به دویدن میکند. کارگردان با ظرافت هرچه تمام دویدن صحرا را تصویر آهسته میکند تا نفس بیننده را بند بیاورد، خیلی تاثیرگذار بود، ممنون.
در آخر صحرا، ارشد را از قایق بیرون میآورد، چطوری توانسته این کار را بکند؟ به ما ربطی ندارد ولی خیلی تاثیرگذار بود، ممنون.
او را داخل یک ارابه میگذارد و میکشد، چرا این کار را میکند؟ به ما ربطی ندارد، ولی خیلی تاثیرگذار بود، ممنون.
او به سختی ارشد را میکشد و همینجور الکی جلو میروند، در ساحلی که هیچی در آن نیست، چرا؟ به ما ربطی ندارد، ولی خیلی تاثیرگذار بود، ممنون.
دستانش به خاطر کشیدن ارشد زخمی و پر از خون شده است، چطور ممکن است؟ به ما ربطی ندارد ولی خیلی تاثیرگذار بود، ممنون.
در نهایت فیلم با نجات صحرا و ارشد به پایان میرسد، واقعا خیلی تاثیرگذار بود، ممنون.
قسمت باشکوهی بود ممنون که این همه خاطره زیبا برای ما ساختید. تلاشتان برای دراماتیک کردن فیلم واقعا قابل تحسین است.
اینقدر سکانس به سکانس فیلم را تمیز و ظریف با بازیهای عالی، دیالوگهای عالیتر، کار کردهاند که دیگر صحبتی برای ما باقی نماند.
ما فقط صحنهها را بازگو کردیم که خود گویای همه چیز باشد و چیزی از تاثیرگذاری آن کم نشود.
اضافه کنیم که حواسمان به مارالِ مرگ تدریجی یک رویا هم هست.
این خانواده در تمام سریالها نفوذ کردهاند که خود اتفاق مشکوکی است که باید بررسی شود.
فعلا توانایی بررسی این موضوع را نداریم چون همچنان تحت تاثیر این قسمت جذاب و تاثیرگذار هستیم.
یک بار دیگر عمیقا میگویم: خیلی تاثیرگذار بود، ممنون.
جزیره را در فیلیمو ببینید
نقد این سریال را بخوانید
پایان پیام
نویسنده: بیتا اشکانیان
خرید زیتون از سایتهای معتبر با کد تخفیف گلونی
کلیک کنید
کد خبر : 253065 ساعت خبر : 8:41 ق.ظ