مروری بر کتاب فلسفه برای زندگی و دیگر موقعیت های حساس

مروری بر کتاب فلسفه برای زندگی و دیگر موقعیت های حساس

به گزارش گلونی در دوران بدی به سر می‌بریم. دورانی که پرمان کرده است از اضطراب و خشم و ترس. ظاهرا در دوران خوب تاریخ متولد شده‌ایم و زندگی پر نعمتی داریم، اما هیچگاه دست از شکایت برنمی‌داریم.

مشکلات و اختلالات روانی، رفتاری و اجتماعی در انسان عصر مدرن بیداد می‌کند و کمتر کسی به فکر درمان خود است.

خودمان را نمی‌شناسیم و زندگی را چیزی خارج از درون خود می‌پنداریم. از سختی گریزانیم و میزان تاب‌آوری‌مان در مقابل مشکلات روز به روز کمتر می‌شود. و جالب اینکه در نهایت از خود می‌پرسیم که چرا اوضاع درست نمی‌شود.

جولز اونز در کتاب «فلسفه برای زندگی و دیگر موقعیت‌های حساس» (Philosophy for Life and Other Dangerous Situations) سعی کرده است که راهی برای رفع مشکلات دوران مدرن بیابد.

او می‌نویسد که انسان امروز چگونه با به کار بستن بینش‌های ماندگار فیلسوفان باستان غربی می‌تواند زندگی بهتر و عاقلانه‌تر و منعطف‌تری داشته باشد. او نشان می‌دهد که یک روز در مکتب آتن چگونه طی می‌شود و یک پیرو مکتب آتن چگونه روزش را با تمام چالش‌هایش سپری می‌کند. او مدرسه‌ای برای‌مان متصور می‌شود که در آن دوازده نفر از بزرگترین متفکران شناخته شده، از گذشته تا به امروز استادانش هستند.

از اپیکتتوس، اهمیت تمایز بین آنچه که در زندگی تحت کنترل ما هست و نیست را توضیح می‌دهد. از رواقیون، اهمیت آموزش و نظم جسمی و روحی و از اپیکور، اهمیت صرفه‌جویی در لحظه، و ساده‌سازی خواسته‌ها و نیازهای فرد را بیان می‌کند.

در مکتب فلسفه برای زندگی از هراکلیتوس ایده «تأمل کیهانی»، از فیثاغورس ارزش شعارها و قواعد و کاربردشان، از شک‌گرایان مهارت پرورش یک تردید سالم، و دوری از قهرمان پرستی و واکنش بیش از حد، از دیوژن تحمل و تکریم هرج و مرج خلاقانه‌، از افلاطون حماقت نقشه‌های اتوپیایی، از پلوتارک پرورش الگوهای قهرمانانه، از ارسطو پرورش شخصیت از طریق فضیلت، تعریف زندگی خوب و هنر شکوفایی و از سقراط و دیگران، شجاعت و تکریم رسیدن پایان زندگی را خواهیم آموخت.

جولز اونز در کتابش روش‌های عملی و کاربردی هر یک از این فیلسوفان را با داستان‌های خارق‌العاده‌‌‌ و واقعی افرادی که امروزه از آن‌ها استفاده می‌کنند، از تفنگداران گرفته تا سربازان و فضانوردان و شعبده‌بازان و آنارشیست‌ها و  روان‌شناسان رفتاردرمانی شناختی، همراه کرده است تا خواننده را تا به انتهای تعالیم این استادان بزرگ بکشاند.

نویسنده در کتاب فلسفه برای زندگی معتقد است که خودیاری در دنیای کهن، در مقایسه با خودیاری مدرن، واژه بلندپروازانه‌ و جامع‌تری بود.

روان‌شناسی را به اخلاق و سیاست را به هستی مرتبط می‌کرد و به مردم درمان‌های کوتاه‌ مدت یک یا دو ماهه عرضه نمی‌کرد تا روش خودیاری بعدی از راه برسد؛ به آن‌ها روش پایدار زندگی را عرضه می‌کرد که بتوان آن‌ را هر روز برای سال‌ها تمرین کرد و خود و شاید جامعه را با آن به‌ صورت بنیادین تغییر داد.

جولز اونز از قول اپیکتتوس استدلال می‌کند که بسیاری از رنج‌ها از این ناشی می‌شوند که دو اشتباه می‌کنیم: «اول، سعی می‌کنیم کنترل حاکمیت مطلق خود را روی چیزی در محدوده ۲ نشان دهیم؛ چیزی که در اختیار و کنترل‌مان نیست. سپس، زمانی که در کنترلش شکست می‌خوریم، احساس بیچارگی، بی‌اختیاری، عصبانیت، گناه، اضطراب یا افسردگی می‌کنیم.

دوم، مسئولیت محدوده ۱، یعنی افکار و باورهای‌مان را که در کنترل‌مان هستند، بر عهده نمی‌گیریم؛ در عوض، دنیای بیرون، والدین‌مان، دوستان‌مان، شریک زندگی‌مان، اقتصاد، محیط یا سیستم طبقاتی را مسئول باورهای‌مان می‌دانیم و سپس دوباره کارمان به احساس ناراحتی، بیچارگی، فریفتگی، بی‌اختیاری و ناتوانی در برابر شرایط بیرونی می‌کشد.»

در کتاب فلسفه برای زندگی می‌خوانیم که بسیاری از بیماری‌های روانی و اختلالات هیجانی از این دو اشتباه سرچشمه می‌گیرند.

این موضوع حتی درباره بیماری‌های روان‌پریشانه صادق است؛ بیماری‌هایی که اغلب به‌ دلیل ناتوانی از برقراری حدود مناسب برای خود و درک اینکه چه‌ چیزی در کنترل‌مان است و چه‌ چیزی نیست آشکار می‌شود.

نویسنده هم‌پای روان‌شناسان معاصر، مانند دنیل کانمن، معتقد است که ما مغزی «دو پردازنده» داریم؛ یکی سیستم فکری‌ که بیشتر خودکار و براساس عادت است و دیگری سیستم فکری‌ که توانایی تفکر خودآگاه و معقول بیشتری دارد. این سیستم خودآگاه و متفکر، در مقایسه با سیستم خودکار، کندتر است و بیشتر انرژی مصرف می‌کند؛ برای همین خیلی کمتر از آن استفاده می‌کنیم.

پس اگر قرار است فلسفه تغییرمان دهد، لازم است با هر دو سیستم کار کند؛ این همان کاری است که فلسفه کهن یونان انجام داد که روندی دو قسمتی را شامل می‌شود: اول عادت را خودآگاهانه انجام دادن، سپس خودآگاهی را به عادت تبدیل کردن.

جولز اونز در کتاب «فلسفه برای زندگی و دیگر موقعیت‌های حساس» سبک روایی خودش را دارد؛ نصیحت نمی‌کند و داستان خودش را تعریف می‌کند. داستانی که به او یاد داده که چطور شادتر و بهتر زندگی کند.

اونز مدیر دفتر سیاست‌گذاری مرکز تاریخ احساسات، در کویین مری، دانشگاه لندن و از سازمان‌دهندگان باشگاه فلسفه‌ لندن است. او در زمینه‌ فلسفه و روانشناسی برای فایننشیال تایمز، وایرد، تایمز، اسپکتاتور، پراستکت و ابزرور مقاله می‌نویسد. او متفکر نسل جدید بی‌بی‌سی ۲۰۱۳ است.

بخش‌هایی از کتاب «فلسفه برای زندگی و دیگر موقعیت‌های حساس»:

– ممکن است توانایی‌مان در تغییر عادت‌های احساسی‌مان را ژن‌ها و محیط اطراف‌مان تعیین کرده باشند، ولی معتقدم ما تقریبا همیشه، کمی فضا برای تغییر و کمی ظرفیت برای به‌ چالش‌ کشیدن برنامه‌ریزی خودکارمان داریم و تقریبا همه ما می‌توانیم با تمرین به‌ نوعی عاقل‌تر و شادتر باشیم.

– مونتنی درست می‌گوید: همه ما غنی‌تر از چیزی هستیم که فکر می‌کنیم و فراموش کرده‌ایم چه قدرتی درون‌مان است.

– خرد نمی‌تواند کاملا به صورت نظری باشد؛ لازم است از صندلی‌تان بلند شوید و ببینید چگونه موقعیت‌های واقعی زندگی را پشت‌ سر می‌گذارید.

– چه ‌چیزی این اطمینان غیر منتظره را به سیاست‌گذاران داده است که حکومت‌ها می‌توانند مردم را خوشبخت‌تر کنند؟

– عصب‌شناسان برای توانایی چشمگیر مغز انسان در تغییر خود واژه‌ای دارند: «انعطاف‌پذیری.» فیلسوفان کهن یونان و روم اولین مدافعان انعطاف‌پذیری بودند. به‌ زبان فیلسوف رواقی اپیکتتوس: «هیچ ‌چیز مهارپذیرتر از روح انسان نیست.»

– افلاطون نوشته است: «فضیلت‌ها را با تمرین به دست می‌آوریم.» نمی‌توانیم «درست مانند بیمارانی که با دقت به دکترشان گوش می‌کنند ولی هیچ‌ یک از کارهایی که به آن‌ها گفته است را انجام نمی‌دهند، به نظریه پناه ببریم». فلسفه کارآموزی است؛ مجموعه‌ای از تمرین‌های روزانه‌ روانی و جسمی است که با انجام‌ دادن آسان‌تر می‌شود.

فیلسوفان یونانی اغلب به‌ عنوان استعاره از ورزش ژیمناستیک استفاده می‌کردند: درست همان‌طور که عضلات‌مان را با تکرار تمرینات قوی می‌کنیم، «عضلات اخلاقی»‌مان را با تکرار تمرینات خاصی قوی می‌کنیم. بعد از کارآموزی کافی به‌ صورت طبیعی احساسی درست را در موقعیتی درست تجربه می‌کنیم و کار درست را انجام می‌دهیم؛ فلسفه‌مان به «عادت» تبدیل می‌شود و به چیزی دست می‌یابیم که رواقیون آن‌ را «جریان خوب زندگی» می‌نامند.

– ممکن است چیزی که برای‌مان اتفاق می‌افتد تقصیر ما نباشد، ولی اینکه چگونه به آن فکر می‌کنیم، بر عهده خودمان است.

– تاب‌آوری و سلامت روانی از این برمی‌آید که در یک موقعیت، روی چیزی تمرکز کنیم که در کنترل و اختیار ماست، بدون اینکه خودمان را بر سر چیزی که در کنترل‌مان نیست به دیوانگی بکشانیم.

– آشفتگی انسان‌ها از اتفاقات نیست، بلکه از نظرشان درباره آن اتفاقات برمی‌آید.

– سنکا می‌نویسد: باید هر روز از روح‌مان بخواهیم «شرحی از خود به ما بدهد.»

این کتاب را می‌توانید در طاقچه  آنلاین بخوانید و یا از این لینک به صورت فیزیکی تهیه کنید.

معرفی سایر کتاب‌ها را اینجا بخوانید

پایان پیام

نویسنده: سمیه باقری حسن کیاده

ایرانی‌ها چه دغدغه‌هایی دارند؟
اینجا را ببینید

کد خبر : 267943 ساعت خبر : 9:30 ق.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=267943
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات