همه چیزهایی که در فوتبال ایران نداریم

در ۳۰ مرداد ۱۴۰۱ 0

به گزارش گلونی توپی که ترابی به سمت دروازه فولاد زد به تیر خورد.

بسیاری از طرفداران و دوستداران فوتبال این طور اتفاقی را بدشانسی می‌نامند. اما آیا این واقعا بدشانسی بود یا می‌شد این توپ به تیر نخورد و گل بشود و پرسپولیس را صاحب نخستین سه امتیاز فصل کند؟

در بازی با ذوب‌آهن هم اگر عبدی به کامیابی‌نیا پاس می‌داد پرسپولیس گلی می‌زد که با ۳۰ پاس به دست آمده بود و شاید یکی از برترین گل‌های تاریخ لیگ برتر می‌شد.

بسیاری از طرفداران فوتبال پاس ندادن عبدی را از غرور و یا روی فرم نبودن می‌دانند.

حالا سوال اینجاست آیا روشی وجود داشت که پرسپولیس استفاده کند و باعث بشود عبدی آنجا پاس بدهد؟

نویسنده کتاب «گل؛ توپ شانسی وارد دروازه نمی‌شود» (کتاب آمه) عقیده دارد این اتفاقات قابل پیشگیری است.

«فران سوریانو» یکی از مدیران باشگاه بارسلونا است که در ۲۰۰۳ وارد این تیم شد و عملکرد او و همکارانش به آمدن گواردیولا به بارسا و ظهور آن تیم رویایی منجر شد.

اگر بخواهم کتاب را به شما در یک جمله معرفی کنم باید بگویم این کتابی است درباره: همه چیزهایی که در فوتبال ایران نداریم!

یا چیزهایی که فکر می‌کنیم داریم اما در واقع نداریم.

علی پروین جمله مشهوری دارد که بارها در مصاحبه‌ها تکرارش کرده: «زمانی که با تیم ملی قهرمان مسابقات پکن شدیم به غفوری‌فرد گفتم فوتبال کُره با جت پیشرفت می‌کند ما با موتور گازی.»

این کتاب دقیقاً شرح می‌دهد که چرا تیم ملی فوتبال ایران در آستانه جام‌جهانی این طور آشفته و بی‌برنامه است و چرا دهه‌هاست حتی برای بازی‌های دوستانه در سطح ملی مشکل داریم.

کتاب به وضوح نشان می‌دهد که چیزی به نام بازی یا فوتبال غیرتمندانه نداریم و هر اتفاقی در زمین قابل پیش‌‌گیری است. حتی اگر این حادثه سُر خوردن یک بازیکن هنگام زدن پنالتی زیر باران شدید باشد.

شاید حالا به یاد آن صحنه شوم بازی با ژاپن باشید که بازیکنان ایران مشغول اعتراض به داور بودند اما ژاپنی بازی را ادامه دادند و بدترین شکست ایران را در جام ملت‌های آسیا رقم زدند.

یا به یاد پنالتی باجو افتادید مقابل برزیل؟ یا ضربه سر زیدان به سینه ماتراتزی؟ یا شاید به یاد بازی ملبورن افتاده باشید و گل خداداد. آیا ما در آن بازی خوش‌شانس بودیم فقط؟ یا استرالیا می‌توانست جلوی ما را بگیرد؟

در کتاب از یوهان کرایف نقل شده است که «فوتبال بازی اشتباهات است» پس هر تیم که فضای کمتری به تیم دیگر بدهد و کمتر اشتباه کند برنده می‌شود.

مطالعه این کتاب خیلی لذت‌بخش بود. کتابی که به درد زندگی روزمره و ارتباط‌های کاری هم می‌خورد و پر از نکته‌های مدیریتی است و به‌خوبی نشان می‌دهد که فوتبال و مدیریت آن چقدر پیچیده و این صنعت چقدر پول‌ساز است.

یکی از ویژگی‌‌های مهم کتاب این است که با خواندن آن تغییر می‌کنید و اگر قبلا به وجود جادو و جادوگر در فوتبال اعتقاد داشتید و فکر می‌کردید برخی تیم‌ها با جادو جام می‌برند، اعتقادتان را از دست می‌دهید و با خودتان تکرار می‌کنید: توپ شانسی وارد دروازه نمی‌شود.