خانه » کتاب » چهل سال با چشمه
چهل سال با چشمه

چهل سال با چشمه

چهل سال با چشمه

به گزارش گلونی شهر شلوغ شده است. هرکسی از یک موضوعی شکایت دارد. یکی از حمله می‌گوید و دیگری از نزول آرزو‌هایش خبر می‌دهد. شهر شلوغ شده است و این شلوغی نمی‌گذارد حس خیال‌‌بافی خود را به‌کار اندازم. آخر باید جایی باشد که انسان بتواند برای چند دقیقه هم که شده از افکار‌اش تهی شود و فریاد‌های جمجمه‌اش را به سکوت دعوت کند.

در تمام خبر‌ها ردپای ناامیدی می‌بینم. در این ردپاها اما به دنیال یک امیدواری هستم. عنوانی توجه‌ام را جلب می‌کند، چهل سال با چشمه. در این عنوان خبر می‌دهد به علت استقبال فراوان شما جشواره چهل سالگی چشمه در شعبه کارگر تا پنچم آبان تمدید شد. دیدن این خبر را به فال نیک می‌گیرم، شاید این همان جایی که قرار است فریاد‌های ذهنم را خاموش کند.

تصمیم گرفته‌ام راهی کتابسرا شوم تا بلکه بوی خوش کتاب‌های نو مرا سرمست کند. در طول مسیر فرصت را یک غنیمت جنگی در ذهنم می‌بینم تا در مورد این انتشارات بیشتر بدانم. موتور جست‌وجوگر تلفن‌همراه‌ خود را به‌کار می‌اندازم و در مورد نشر چشمه می‌خوام. نام حسن کیائیان به‌عنوان بنیانگذار این انتشارات به چشمم می‌خورد. فردی که در سال ۱۳۶۴ تصمیم گرفت در مغازه کوچک‌اش نشر چشمه را راه اندازی کند و یک کسب‌وکار خانوادگی برای خودش راه بیندازد که همین یک خانواده بودن شاید یکی از دلایل موفقیت چهل ساله او شده است. آگاه می‌شوم که اولین کتابی که چاپ کرده است، کتاب سرفراز و آزاد اثر هوارد فاست است.

در جست‌وجو هایم متوجه می‌شم که کیائیان درست همانند همان چشمه‌ایی که از مسیر باز نمی‌ایستد هر مانعی را با صبر پشت‌سر گذاشته است تا یک روزنه امیدواری برای جامعه باشد. نوشته‌ها در مورد کیائیان محدود به رویدادهای سال ۹۱ نمی‌شود و از او بیشتر می‌خوانم.

او به مناسبت چهل سالگی چشمه از خود کتابی به امانت گذاشته است که از کوکی تا چهل سالگی او را شرح داده و ناگفته‌های زیادی را بیان کرده است. از طرف دیگر شعاری که در این چند سال اخیر انتخاب کرده است، یعنی بگذار کتاب‌ها ما را بخوانند عجیب به دلم می‌نشیند. درست می‌گوید زیرا این کتاب‌ها هستند که ما را جادو خود می‌کنند درست آن زمان که  از جلو قفسه ادبیات کلاسیک خود را روبرو اسطوره‌ها می‌بینیم یعنی اینکه ما جادو کتاب‌ها شده‌اید.

بعد از جست‌جو هایم حسن کیائیان از دید من یک انسانی است که با فکری روشن چشمه آگاهی را برای نسل‌های آینده جاری ساخته است و این چشمه جاری یعنی همان ردپای امیدواری که به دنبال‌اش بودم.

تولدت مبارک چشمه

به مقصد رسیده‌ام. درب فروشگاه را که باز می‌کنم سکوت در ذهنم حکم‌فرما می‌شود. این سکوت تنها یک نشانه دارد، جای درستی آمده‌ام. زیر لب می‌گویم تولدت مبارک چشمه و این یعنی حس خیال‌بافی من آغاز می‌شود.

پیایان پیام

نویسنده: زهره درگاهی

سرزمین تضادهای بزرگ

اشتراک در
اطلاع از
0 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
به بالا بروید