جرج اورول بیچاره؛ معرفی کتاب با هدف ست کردن رنگ‌های زیبا

جرج اورول بیچاره؛ معرفی کتاب با هدف ست کردن رنگ‌های زیبا

به گزارش گلونی معرفی کتاب و تشویق مردم به کتاب‌خواندن خیلی خوب است.

اما از آن بهتر درست خواندن نام نویسنده کتاب است.

یعنی بهتر است قبل از معرفی یک کتاب مثلاً پرفروش، اگر خیلی سخت‌مان است که کتاب را بخوانیم و ببینیم نویسنده بیچاره اصلاً چه گفته، لااقل مقدمه، پشت جلد و نام نویسنده را درست و حسابی بخوانیم تا یک وقت خدای نکرده جرج اورول را جرج اوورل نخوانیم.

مدل معرفی کتاب برخی نشرها بیشتر شبیه به عکس‌های تبلیغاتی و مدلینگ است.

فکر کنید یکی همین کتاب ۱۹۸۴ را در دست بگیرد و با ژستی بامزه غش‌غش بخندد.

خود آقای اورول بیچاره اگر زنده بود و این صحنه را می‌دید طوری فرار می‌کرد که به سرزمین اوشنیا (نام سرزمینی خیالی که در کتاب ۱۹۸۴ آورده شده است) برسد.

چنین تصویری به وضوح نشان می‌دهد، بنده خدا اصلاً صفحه اول کتاب را هم نخوانده و نمی‌داند موضوع چیست.

که اگر خوانده بود باید در حالی‌که گوشه‌ای در خودش مچاله شده، گاهی به افق خیره می‌شد.

کافی است به صفحه برخی انتشارات سری بزنید.

انواع عکس‌های مختلف و جذاب را برای معرفی کتاب‌ها خواهید دید.

عکس‌هایی که بیشتر به درد نگاه کردن رنگ جلد کتاب‌ها و هم‌خوانی آن با دکوراسیون موجود در عکس می‌خورد.

عجب رنگی، عجب طراحی زیبایی!

در واقع عکس‌ها را که نگاه می‌کنی به نظر می‌رسد نمی‌شود در گوشه‌ای خالی و ساکت، بدون فنجان قهوه‌ای غلیظ، دود سیگاری که در هوا پخش است و قطره‌های باران بر پنجره‌ای زیبا کتاب خواند.

این مدل معرفی کتاب آخرش به چنین فیلمی می‌رسد که حتی نام نویسنده را هم بلد نیستند.

جرج اورول بیچاره

نماشای گلونی را دنبال کنید
این کتاب با جلدی قرمز و جذاب، مخصوص آنها که می‌خواهند در کتابخانه‌شان رنگ‌های خوشکل را ست کنند، به فروش گذاشته شده است.

 انصافاً چه جلد زیبایی. اصلاً جان می‌دهد برای گذاشتن در کتابخانه کنار کتابی با جلد مشکی یا سفید.

وای که چقدر زیبا می‌شود. باید قسمت‌های دیگر معرفی کتاب این انتشارات را نگاهی بیندازیم و ببینیم از این مدل مشکی و سفیدش را هم دارد یا نه.

اسم کتاب و نام نویسنده خیلی مهم نیست.  یک نویسنده معمولی که بیشتر نیست.

حالا می‌خواهد قلعه حیوانات معروف را هم نوشته باشد، چه اهمیتی دارد.

پایان پیام

نویسنده: راضیه حسینی