زندگی در ایام کرونایی برای من سخت نبود
زندگی در ایام کرونایی برای من سخت نبود
به گزارش گلونی زهرا حسین در پویش «روایت شما از کرونا» نوشت:
سال ۹۹ با وجود اومدن کرونا همون سالی شد که انتظارش رو داشتم و یا بهتر بگم سالی که تونستم دِرو کنم و برداشت محصول از زندگی شخصی خودم داشته باشم.
اومدن کرونا برای من حرکت با قایقم روی موج کرونا بود.
سخت نبود. سخت هم نگذشت… چون تمام این یک سال اخیر وقتی حرفها و نوشتههای آدمها رو میشنیدم و نظرهاشون از زمان ورود کرونا به کشور رو میخوندم، با خودم میگفتم بعضی از شما آدمها تازه دارین به مرحلهای از رُشد میرسین و تازه دارین مفهوم سواره از پیاده خبر نداره و سیر از شکم گرسنه خبر نداره رو تجربه میکنین.
امسال رو دوست داشتم و صادقانه میگم که گاهی هم اون اوایل خوشحال میشدم میدیدم بعضیا که سطح رفاه اجتماعی بالاتری نسبت به بقیه داشتن، تازه دارن مفهوم زندگی و شرایط قشر پایینتر جامعه رو تجربه میکنن.
به عنوان نمونه: تو خونه موندن؛ سفر نرفتن، حرف گوش دادن و اجرای بایدهایی که خیلی از اونها و حتی بقیه مردم در تمام عمُر خودشون تجربهاش نکرده بودن و حتی خودشونم در هر مقامی که بودن متوجه نبودن که دارن از منظر بالا رفتار میکنن.
و آدم تا زنده است باید در پی اصلاح خودش باشه.
من خوشحال بودم از اینکه دیدم آدمها دارن حسهایی تجربه میکنن که شاید دوست داشتم بهشون بگم.
مثل همین اهمیت دادن به هم. مرگی که هر روز داریم تجربه میکنیم اما قدر همدیگه و گذر زمان رو نمیدونیم.
یا حس کمک کردن تو خونه به همدیگه که مادران و دختران تو خونه انجام میدادن و اغلب مردان واقعا به مرز درک کمک کردن نرسیده بودن و روزای قرنطینه بهشون نشون داد که سختی کار خونه یعنی چی.
یا همین بریز و بپاشهای عروسی که لازم نیست و میشه ازدواج شیک و با تعداد کم اقوام و دوستان درجه یک برپا کرد و دختر و پسر جوان پول خودشون رو هدر نَدن برای عروسی گرفتن و دعوت افرادی که سال به سال هم سراغی ازشون نمیگیرن.
اینکه بشناسیم کسانی رو که یادمون میکنن در هر شرایطی و ما یادشون میکنیم تو هر شرایطی و اینو خدا به ما هدیه داده.
البته من هنوزم به عقاید بقیه احترام میذارم.
چون ازدواج و تصمیم برای بریز و بپاش معقول، و یا بها دادن به خودمون و دعوت کردن افراد با ارزش از دید خودمون یک امر شخصیه.
زندگی در ایام کرونایی برای من سخت نبود
زندگی در ایام کرونایی برای من سخت نبود. چون آدم خودساختهای هستم و دیدهها و شنیدهها و مطالعهام زیاد بوده و هست.
شاید در یک کلام بهتر و درست این باشه که بگم من در واقعیت زندگی میکنم و تا قبل از کرونا هم در واقعیت زندگی میکردم و آدم واقعبینی هستم.
خوشحالم برای افرادی که همه تابآوریهایی که تجربه نکردن و جزئیات ریزی که هیچ وقت مدنظر قرار نمیدادن رو حالا میفهمن و میشه گفت که حالا به خاطر کرونا دوباره متولد شدن.
ما آدمها کتاب نظریه هستیم. نظریهها رو ما میسازیم.
فقط روزی که کرونا تموم بشه بیشتر دلم ناراحت میشه برای پزشکان و پرستاران واقعا متعهد و افرادی که میشد هنوز کنارمون باشن و وجودشون برکت و نعمت بود، ولی رفتن؛ اونایی که یادشون گاهی بُغض بارونی میسازه.
ولی در نهایت احساس رضایت دارم از گذروندن این سال. چون مطمئن هستم چیزی از دست ندادم و طبق برنامهای که خواستم پیش رفتم و کسب معرفت بیشتر کردم و تجربه خروج از ناآگاهی و رسیدن به آگاهی واقعی رو داشتم!
خداروشکر میکنم…
تَنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
پایان پیام
کد خبر : 206805 ساعت خبر : 9:48 ب.ظ