داستان های سین شین

فکر می‌کنم خیلی مسائل مهم‌تری وجود دارد که آدم به خاطرش شرمنده باشد یا بخواهد به آن افتخار کند. سین شین های دوست داشتنی من.
ادامه مطلب ...

بلند خندیدیم و گفتم حتی تو که خارجی هستی و زبان فارسی را به سختی متوجه می‌شوی این موضوع را فهمیدی. دوست خارجی هم متوجه شین‌هایم شد.
ادامه مطلب ...

سر ساعت در کلاس حاضر می‌شدم و با دقت به صحبت‌های استاد گوش می‌دادم و جزوه می‌نوشتم. بدترین زبان را برای یادگیری انتخاب کردم.
ادامه مطلب ...

ماجرای سفر به تهران را به قلم بیتا اشکانیان در ادامه این یادداشت می‌خوانیم. تهران گردی یا سفر برای کار فرهنگی هنری؟ این ماجرا ادامه دارد.
ادامه مطلب ...

دوستانی داشتم که چون دوستم دارند، هرکاری کنم مورد تشویق آنها قرار می‌گیرم. حکایت بچه سوسک و دست و پای بلورینش است. تست صدا و آزمون گویندگی که ضرر ندارد.
ادامه مطلب ...

ماجرای سفر به تهران و تست گویندگی در رادیو تهران را در ادامه این یادداشت می‌خوانیم. تست گویندگی رادیو و ماجرای خوش‌گذرانی در تهران.
ادامه مطلب ...

دیگر امیدی به این دنیای مجازی نداشتم که پر بود از آدم‌های به درد نخور که فقط دنبال شیطنت کردن بودند. پیام متنی یا پیام صوتی انتخاب با خودتان است.
ادامه مطلب ...

در تمام نام‌های کاربری‌ام هم یک شش یا هشت جا داده‌ام. انگار اگر نباشد معلوم نمی‌شود که این من هستم. رقص دردسرساز شماره‌ها با ضرب شش و هشتی.
ادامه مطلب ...

این هم از بخت و اقبال من است که مزاحم تلفنی‌ام عاشق صدایم بشود و ساعت‌ها و روزها التماس کند که فقط یک الو یا بله به او بگویم.  وقتی مزاحم تلفنی عاشقت شود.
ادامه مطلب ...

همین جور که می‌خندیدم فحش‌هایم را هم می‌دادم. تغییر زاویه نگرش هر چیزی را خوشایند می‌کند حتا اگر شین زدن‌های ناخوشایند باشد.
ادامه مطلب ...

در یک سفر کوتاه به شهر محل زندگی‌اش قراری گذاشتیم تا همدیگر را ببینیم. قرار ملاقات در کافه‌ای کوچک بود. شین طلایی شش نقطه دست از سرم برنمی‌دارد
ادامه مطلب ...

متوجه شده بودم که وقتی دیگران پلاک دندانم را می‌بینند، کمتر از من می‌خواهند که حرفم را تکرار کنم. پلاک دندانم مقصر اصلی بود.
ادامه مطلب ...