اضافهگویی عمومی و کچلی معلمان
اضافهگوییِ عمومی و کچلی معلمان و درستنویسی فارسی.
اگر هزار سال گفتهایم «آب دستت است بگذار زمین و بیا»، حالا که دیگر آبی، نه روی زمین و نه زیرِ زمین، برایمان باقی نمانده، باید بگوییم «موبایل دستت است، بگذار زمین و بیا!» مَثَلهای آبدارِ خشکیده
زمانی نه چندان دور، به کسانی که راحت و زیاد دروغ میبافتند، میگفتند «دروغ حناق نیست که بیخ گلوت رو بگیره.»
مشتی به مشهد مربوط نیست. یعنی اگر یک چای غلیظ و همهچیزکامل میخوریم، یک چای مشت خوردهایم که هیچ ربطی به مشهد ندارد.
آنچه شما دارید یا در آن قرار میگیرید «محذور» است و آنچه شما هستید که باعث میشود عذرتان پذیرفته باشد، «معذور» است. هر ذـضـظـزور دیگری را هم بیخیال شوید؛ دستکم تا اطلاع ثانوی!
همهی غلطهای املایی از جنس اصطلاحاتِ علمایی نیست. مثلاً درست است که آب مایع است، ولی آب مایهی حیات است نه مایع حیات. راجع به راجبخان!
ما در فارسی یک عدد «ی» نسبت به کلمهی سوقالجیش اضافه کردهایم و صفت سوقالجیشی را ساختهایم برای همان اصطلاح استراتژیک. خاورمیانه سوقالجهشی است؟
آنچه در نگاه ادیبان ناخوشایند است و نادرست، استفاده از دستور زبانهای دیگر در دستور زبان فارسی است.