غول چراغ جادو و سه آرزوی من
سه ساعت تمام پشت در التماس کرد که بیایم بیرون و آرزویم را بکنم ولی من حس میکردم به شخصیتم توهین شده. غول چراغ جادو و سه آرزوی من.
سه ساعت تمام پشت در التماس کرد که بیایم بیرون و آرزویم را بکنم ولی من حس میکردم به شخصیتم توهین شده. غول چراغ جادو و سه آرزوی من.
دزد خیابانی به نام علاءالدین، در خیابانهای آگرابا، روزگار میگذراند. او اتفاقی با شاهزاده یاسمین آشنا شده و به او دل میبازد.