ایتالیا ایتالیا و یک افسوس ناتمام
پایگاه خبری گلونی، انوشه میرمجلسی: در مورد فیلم «ایتالیا ایتالیا»، حرف و نکته بسیار است. فیلمی که بخش ابتدایی آن جذاب، بخش میانی متوسط و بخش پایانی غیرقابل باور است.
اگر در ساخت «ایتالیا ایتالیا» دقت و هوشمندی بیشتری صرف میشد، یک فیلم خوشساخت به سینمای ایران معرفی میشد. یک کمدی رمانتیکِ موزیکال که میتوانست حرف تکراری هزاران فیلم را با زبان تازهای روایت کند. اما نشد که بشود و این فیلم از حد یک شاهکار، به سطح یک فیلم دَرهم و نامتناسب نزول کرد.
بازی خوب و متفاوت حامد کمیلی و سارا بهرامی هم نتوانسته به پایداری فیلم کمک کند و وقتی به قسمتهای موزیکال فیلم میرسیم پوزخند میزنیم و فاتحه فیلم را در ذهنمان میخوانیم.
قصه «ایتالیا ایتالیا»، حول زندگی یک زوج جوان شیفته ایتالیاست که همه چیزشان در چهارچوب فرهنگ ایتالیایی و زندگی ایتالیایی است. بیخیالی و شادی ایتالیاییوارِ حامد کمیلی و سرخوشی و آرامش سارا بهرامی تا میانه فیلم مخاطب را جذب می کند اما پس از آن و درست از همان جایی که بازیهای فانتزی و آوازخوانی کمیلی شروع میشود، جذابیت زندگی ایتالیایی هم رنگ میبازد.
فاصله گرفتن عاطفی زن و شوهر هم هیچ منطق درستی ندارد و برخوردها و واکنشها مصنوعی و عجیب است. آنچه پس از تماشای این فیلم، مدام در سرم میپیچد این است که حیف از هزینه، انرژی و وقتی که صرف ساختنِ بی فکر چنین فیلمی میشود.
همه اینها را به تضادهای گل درشتی اضافه کنید که اکران چنین فیلمهایی در شهرهای کوچک ایجاد میکند. تصور این نوع زندگی و این نوع طلاق حتی در تهران هم عجیب و تاسفبار است و از همه اینها که بگذریم این سبک زندگیِ معطوف و شیفته وار به فرهنگ یک کشور دیگر عجیب است، نیست؟
کاش کاوه صباغ زاده با کمی مشورت، فیلم را نجات می داد و کاش می شد «ایتالیا ایتالیا» را بدون لحظات ژانگولرش ببینیم.
افسوس برای فرصتی که از دست رفت.
پایان پیام
کد خبر : 34850 ساعت خبر : 0:32 ق.ظ