مرجان سوژه می‌شود

پایگاه خبری گلونی، مهدیسا صفری‌خواه: آخرین‌باری که از پدرم هدیه گرفتم، یک جامدادی دگمه‌دار بود که نهایت کاربری‌ش این بود که دگمه خودکار مدادتراش داشت و از آنجایی که در نوع خودش یک کالای لوکس محسوب می‌شد از طرف مدیر مدرسه پدرم را احضار کردند. در راستای مبارزه با خرید کالای لوکس، جامدادی‌م به نفع مدرسه مصادره شد.

من حتی روی کاغذ هم بعد از آن جرئت نکردم خواسته دیگری از پدرم داشته‌باشم اما تا ده سال در حالی‌که روی همه لباس‌های اسم پدرم را به عنوان حامی مالی عنوان کرده‌بودم، در اماکن عمومی و مجالس خصوصی ظاهر می‌شدم. البته منظورم از مجالس خصوصی همان دورهمی‌های فامیلی و مجالس قرعه‌کشی پس‌انداز صندوق خانوادگی‌مان بود که حرکت متهورانه و شجاعانه شوهر عمه زری همه شوآف‌ها و نمایش‌هایم را نقش بر آب کرد.

وقتی مرجان دو سال بعد از قبولی من در رشته مترجمی زبان آنگولایی، از رشته خودش استفاده داد و با یک تغییر رشته ناگهانی همه را در بهت فرو برد. مرجان رشته طراحی دوخت و لباس را انتخاب کرد و شوهر عمه زری در اولین حرکت خط تولیدش را در گوشه‌ای از کارخانه افتتاح کرد. تا قبل از قبولی مرجان در این رشته نهایت فعالیت هنریش چسب‌زدن عکس‌های کاغذدیواری مدرسه بود و حالا یک خط تولید به نام «مرلاین» داشت که لباس‌هایش انصافاً هم خوش‌دوخت بودند.

در دومین حرکت نمادین با یک حرکت هماهنگ عکس‌هایی از رونمایی خط تولیدش را در صفحات مجازی منتشر کرد با شعار «مرلاین احساس شما را درک می‌کند.» پوشاک مرلاین ببخشید مرجان؛ جوری بود که اصلاً باورم نمی‌شد این حجم از استعداد در مرجان تا الان پنهان مانده باشد. برای همین دنبال راه نفوذی در کارخانه‌ش بودم ….

یک‌جوری مطلب را می‌خوانید که انگار قرارست همه‌اش را امروز اینجا بنویسم. در ترکیه از همین دست مطالب سریال ۳۵۰ قسمتی می‌سازند بعد هم مردم تماشا می‌کنند و به ۵۷ کشور دنیا می‌فروشند و تهیه کننده و کارگردان و کل تیم بارشان را تا آخر عمر می‌بندند. شما که انتظار ندارید من کل سریال جدیدم را به همین راحتی در یک روزنامه، لو بدهم و قید قرارداد جدید را بزنم!

پایان پیام

ادامه این داستان دنباله‌دار را اینجا بخوانید.

کد خبر : 58912 ساعت خبر : 0:26 ق.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=58912
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات