چند اشتباه تاریخی درباره لرها
به گزارش گلونی و به نقل از دکتر سکندر اماناللهی بهاروند، واژه کرد که اکنون به صورت عام به گروههای مختلفی که «کرد» نامیده میشوند اطلاق میشود، از ارکان هویت و مایه پیوند بین این گروهها شده است.
در اینجا نیاز به ریشهیابی این واژه نیست، زیرا تاکنون مینورسکی و دیگران [مینورسکی، محقق و کردشناس روسی است که پژوهشهای متعددی در ارتباط با کردها، اورامیها و لرهای ایران منتشر کرده است که کتاب وی درخصوص کردها ترجمه شده است.] به این امر پرداختهاند.
اما آنچه مسلم است نویسندگان قرون اولیه اسلامی، این واژه را از جهتی برای ایلات کوچنشین و یا به عبارتی به عشایر غیر ترک و غیرعرب، یعنی کوچنشینان ایرانی صرفنظر از تفاوتهای قومی بین آنها به کار بردهاند.(۳)
متأسفانه چنین وضعی باعث اشتباهات فراوانی شده است، بهطوریکه بعضی از نویسندگان دانسته یا ندانسته بسیاری از ایلات ایرانی غیرکرد را بهعنوان شاخههایی از قوم کرد قلمداد کردهاند و درنتیجه هویت آنها را نادیده گرفتهاند.
در اینجا میتوان به افرادی چون شرفخان بدلیسی، محمد امین زکی بیک، شیخمحمد مردوخ، مهرداد ایزدی، جمشید صداقتکیش(۴) و… اشاره کرد که برای نمونه لرهای لرستان، بختیاری، کهگیلویه ـ بویر احمد، ممسنی و… را کرد دانستهاند.
اما بهتازگی کتابی باعنوان «کردان پارس و کرمان» (۱۳۸۱) به قلم دکتر جمشید صداقتکیش بهوسیله انتشارات صلاحالدین ایوبی در ارومیه منتشر شده که با تعجب فراوان، بسیاری از ایلات غیرکرد در استان فارس را کرد معرفی کرده است.
با آنکه خانم لمبتون، ایرانشناس معروف و شادروان سعید نفیسی(۵) از سالها پیش و نگارنده در کتاب «قوم لر» به واژه کرد بهعنوان شیوهای از معیشت مبتنی بر گلهداری و چادرنشینی اشاره کردهایم و با آنکه دکتر صداقتکیش بخشی از گفتههای شادروان سعید نفیسی را در این باره نقل کرده است، با این حال او با بیاعتنایی به این گفتهها ـ که ریشه تاریخی دارند ـ واژه کرد را تنها محدود به قوم کرد دانسته و از این رهگذر ایلات زمان هخامنشیان و ساسانیان و دورههای بعدی را کرد به شمار آورده است.
اشتباه اساسی دکتر صداقت کیش همانا عدم توجه به دو مفهوم از واژه کرد است که یکی به معنی عشایر و کوچنشینان گلهدار ایرانی و دیگری به معنی یک گروه قومی یعنی کردها بوده است.
هر چند گفتههای دکتر صداقتکیش نیاز به بررسی مفصل دارد که از حوصله این مقاله خارج است، با این حال در اینجا لازم است به اختصار ادعای او را مبنی بر اینکه همه ایلات استان فارس در دوره پیش از اسلام و نیز در قرون سوم و چهارم هجری قمری از نژاد کرد بودهاند بررسی کنیم.
دکتر صداقتکیش در فصل اول کتاب باعنوان «کردان فارس پیش از اسلام» مینویسد: «ما اطلاعات دقیقی از کردان پارس در دوره هخامنشی در دست نداریم. سعید نفیسی مینویسد: از زمان هخامنشیان در میان طایفههای چادرنشین فارس، ما بهنام کرد برمیخوریم.»(ص ۱۰)
مایه بسی تعجب است که نویسنده فقط سطر اول از پاراگراف شادروان نفیسی را نقل کرده و بقیه آن را که در آن آمده است: «کرد اصلاً در زبانهای ایرانی به معنی بیابانگرد [است]» نقل نکرده و آن را به فصل هفتم (صص ۸۴ـ۸۳) منتقل کرده است. چنانکه دنباله پاراگراف در فصل هفتم چنین است:
«باز دلایل دیگر هست که کرد اصلاً در زبانهای ایرانی به معنای بیابانگرد و کاملاً مترادف همان کلمه Namade فرانسه است که از ریشهNomas یونانی به معنی چراننده است و شگفتتر اینکه در زبان فارسی هم کرد را به معنی «گلهچران» به کار بردهاند و طبیعی هم هست، زیرا چادرنشینان همیشه گلهدار بودهاند.
معنی کرد با گلهچرانی به اندازهای ملازم یکدیگر است که در دوره ساسانی و تا مدتی از دوره اسلامی طوایف مختلف کردها را «رّم» میگفتند و این همان کلمهای است که در زبان امروز ما «رمه» شده است و این کلمه به زبان عرب هم رفته، منتها اغلب آن را «زّم» و جمع آن را میبایست رموم باشد که «زموم» نوشتهاند.
در بسیاری از متون فارسی همیشه که خواستهاند طایفههای چادرنشین ایران را برشمارند، ایشان را کرد نامیدهاند و در این اواخر کرد، اصطلاحی خاص شده است برای چادرنشینان ایرانینژاد که نژاد و زبانشان ترک و تازی سخن نمیرانده و از نژاد ترک و عرب نبوده و چادرنشین بوده و در هر جا که بوده است کرد گفتهاند. چنانکه مثلاً بختیاریها و لرها و همه چادرنشینان فارس، کرمان، خراسان و نواحی مرکزی و غربی و شمالی ایران را در هرکجا بودهاند کرد دانستهاند.»( ص ۸۴ـ۸۳)
چند اشتباه تاریخی درباره لرها
با این حال، دکتر صداقتکیش برای ثابتکردن نظریهاش در همان صفحه مینویسد:
«همانطور که ملاحظه کردید در قسمت اول این کتاب در بخشی از کارنامه اردشیر بابکان چنین آمده است:
”… و ساسان شپان پاپک بود و همواره با گوسپندان بود و از تخمه دارای دارایان و اندردش ـ خدایی الا سکندر بگریزید و نهان ـ روشی و با کرد شبانان به سر میبرد.” » سپس ادامه میدهد:
«خوب اگر کرد را به معنی شبان بپذیریم چرا در این متن «کرد شبانان» را به کار برده است؟ بنابراین منظور از این عبارت «کرد شبانان» یعنی شبانانی که از نژاد کرد بودهاند و مسلم است که واژه «کرد» در متنهای سده سوم هجری به بعد چیزی غیر از منظور نژاد کرد نیست.»
چنانکه میبینیم دکتر صداقتکیش در وهله اول با استناد به متن کارنامه اردشیر بابکان به نادرست نتیجه گرفته است که منظور از کرد شبانان یعنی شبانانی که از نژاد کرد بودهاند. اما در متن کارنامه اردشیر بابکان (ترجمه قاسم هاشمینژاد) چنین آمده است:
«بابک را فرزند نامبردار هیچ نبود. ساسان شبان بابک بود، از نژاد و ناف دارای شهریار و همواره با رمه گوسفندان میبود و وقت بیداد شاهی اسکندر گریزان و پوشیده میرفت و روزگار میگذراند با شبانان کرد.»(ص ۳۱)(۶)
در این متن کاملاً آشکار است که شبان به معنی چوپان است و واژه کرد هم در آن روزگار مترادف قبایل ایرانی بیابانگرد بوده است. بنابراین منظور آن است که ساسان روزگار را با چوپانان عشایر و یا چوپانان کوچنشینان گلهدار سپری میکرده است و یا اینکه ساسان، روزگار را با عشایر یا کوچنشینان گلهچران میگذرانده است، درنتیجه در اینجا حرفی از نژاد کرد در میان نیست.
دکتر صداقتکیش سپس دومین استدلال خود را مبنی بر مترادف بودن واژه کرد با نژاد کرد چنین مطرح میکند: «دلیل دیگر ایل عرب از صدر اسلام در فارس میباشد و از سده سوم هجری قمری در لابهلای متون تاریخی و جغرافیایی، ایلات دیگر نظیر شولها، لرها، ترکمانان و ترکها را در فارس میبینیم که همراه کردها آمدهاند، پس چرا در این متنها ننوشتهاند: کردان عرب، کردان شول، کردان لر، کردان ترکمن و کردان ترک؟ در نتیجه مسلم است که واژه کرد در عبارت «زموم الاکراد، پارس یا رموم الا کرد پارس غیر از بحث نژاد کرد چیز دیگری نیست.»(ص ۸۴)
گفتار یاد شده تعجب بیشتری را برمیانگیزد، زیرا همانگونه که مرحوم سعید نفیسی و نیز خانم لبمتون در مقاله مفصلی باعنوان ایلات (Ilat) در دایرهالمعارف اسلام نوشتهاند، یادآور شده است که جغرافیدانان و مورخان قرون اولیه اسلامی تمام ایلات ایرانی بیابانگرد (کوچنشینان گلهدار) را کرد مینامیدند.
بر این اساس، واژه کرد یا اکراد به قبایل بیابانگرد غیر ایرانی یعنی اعراب، ترکمنها و ترکها اطلاق نمیشده است که آنها را اکراد عرب یا اکراد ترک بنامند. اما از اسامی ایلات ایرانی کوچنشین که باعنوان کرد یا اکراد مشخص شدهاند نام برده شده است. چنانکه مسعودی در کتاب «التنبیه والاشراف» از لرها نام برده و نیز مقدسی در کتاب «احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم» (جلد دوم، ص ۶۶۴) باعنوان کردها یعنی قبایل ایرانی کوچنشین گلهدار از سیوسه ایل در استان فارس نام برده است.(۷)
از این گفتار میتوان نتیجه گرفت که واژه کرد از یکسو عنوانی است که تنها به ایلات ایرانی کوچنشین صرفنظر از وابستگی قومی آنها اطلاق شده و از دیگر سو، منظور یکی از اقوام ایرانی یعنی کردها میباشد. اشتباه اساسی دکتر صداقتکیش و افرادی که پیش از او مرتکب چنین اشتباهی شدهاند آن است که واژه کرد را تنها به معنی «قوم کرد» یا به قول دکتر صداقتکیش «نژاد کرد» تفسیر کردهاند.(۸)
حال اگر ادعای دکتر صداقتکیش درست باشد که براساس آن تمام ایلات بیابانگرد ایرانی (غیرترک و غیر عرب) در سراسر ایران ازجمله پارس، کرمان، بلوچستان و… از قوم کرد بودهاند، پس چگونه است که از ایلات و قبایل وابسته به دیگر اقوام ایرانی خبری نیست؟ از آن گذشته اگر همه این قبایل در سراسر ایران و ازجمله استان پارس، کرد بودهاند پس چگونه است که همه این ایلات زبان کردی را فراموش کردهاند؟
نکته دیگر آن که جغرافیدانان و مورخان قرون سوم و چهارم هجری قمری از «رموم الاکراد» یا «زموم الاکرد» یاد کردهاند که منظور آنها منطقه یا قلمرو یکی از قبایل کوچنشین ایرانی بوده که زیر نظر سران آن اداره میشده است. در چنین قلمرویی، شهر و روستا هم وجود داشته است.
برای نمونه میتوان منطقه بختیاری را که تا پیش از تحولات اخیر زیر نظر خوانین ایل بختیاری ادراه میشد، معادل رم الاکراد آن زمان دانست. تردیدی نیست که کتاب «کردان در پارس و کرمان» نیاز به بررسی مفصلی دارد، اما پیش از اینکه این مبحث را رها کنیم لازم است چند نکته در ارتباط با گروههایی که در فارس زندگی میکنند و دکتر صداقتکیش آنها را کرد قلمداد کرده است یادآوری کنم که:
چند اشتباه تاریخی درباره لرها
۱ـ لکها، لشنیها، کرونی در زمان کریمخان زند از لرستان به فارس آورده شدهاند. همگی از لرهای لک لرستان هستند. لشنیها به سه گروه تقسیم شدهاند که گروه اصلی در نزدیکی درود لرستان، گروهی به اسلامآباد کرمانشاه مهاجرت کردهاند و گروهی از فارس به رودهن رفته و به زبان ترکی حرف میزنند.
۲ـ طایفه اصلی کرونی در لرستان و در منطقه کوهدشت زندگی میکنند.
۳ـ طوایف مافی، باجلان و چگنی از لرهای لرستان هستند که در زمان کریمخان زند به فارس آورده شدهاند و اکنون گروه اصلی چگنی هنوز در لرستان بهسر میبرند. کرد شولیها هم همانطوری که در کتاب قوم لر شرح دادهام اصلاً لر هستند.(۹)
۴ـ غازیوندها یا قاضیوندها که در تلخداش زندگی میکنند کرد و از یارسان هستند که در زمان کریمخان زند به این دیار آورده شدهاند.
۵ـ کریمخان زند اصلاً لر بوده و همانطور که دکترصداقتکیش اشاره کرده است (ص ۱۲۰، پاورقی شماره ۲) در منابع دست اول از کرد بودن او مطلبی دیده نمیشود.
آن چه خواندید بخشی از مقاله «تنوع قومی در بین کردها» بود. نویسنده: دکتر سکندر اماناللهی بهاروند. منبع: چشم انداز ایران، سومین ویژه نامه کردستان، زمستان ۱۳۸۷
چند اشتباه تاریخی درباره لرها
پایان پیام
بیشتر بخوانید: لرها و همسایگان کُرد
دیدگاه …مقاله رد نظریه کرد بودن لرها را در سایت نگین زاگرس بخوانید