به گزارش پایگاه خبری گلونی به نقل از ایسنا، اولین جلسه مکتبخانه طنز در سال ۹۴ برگزار شد.
اسماعیل امینی در نخستین جلسه مکتبخانه طنز در سال ۹۴ و هجدهمین جلسه متوالی این نشست گفت: جنسی از طنز رایج شده است که به سرعت کهنه میشود.
رضا ساکی دبیر این جلسات در ابتدای نشست گفت: امسال جلسههای مکتبخانه به طور هفتگی برگزار میشود و طبق روال میهمانهایی خواهیم داشت که درباره موضوعات مربوط به طنز کارگاه جانبی برگزار میکنند. همچنین از همین جلسه گلستانخوانی را شروع میکنیم تا بیشتر از هر کسی از سعدی بیاموزیم. افراد شرکتکننده در این نشست که تا پایان سال ما را همراهی کنند در گروههایی ردهبندی میشوند تا نتیجه بهتری از کار بگیریم.
در ادامه دیباچه گلستان با صدای ساعد باقری پخش شد و حاضران دیباچه را روخوانی کردند. دیباچه گلستان به صورت کپی در اختیار حاضران قرار گرفته بود. قرار است گلستان سعدی تا پایان در هر جلسه روخوانی شود.
همچنین اسماعیل امینی بعد از گلستانخوانی در سخنانی گفت: جمع شدن ۳۰ نفر علاقهمند به طنز در یک مکان شاید واقعه مهمی نباشد در میان این همه وقایع و هیاهوها. اما هر خبری هست در همین جمعهای کوچک و داوطلبانه و جدی است که اتفاق میافتد و در جمعهای پرهیاهو اغلب اتفاقی نمیافتد. یک بار جایی جلسه بودیم که افرادش زیاد شدند و رفتیم سالن بزرگتر و بعد خبرنگاران آمدند و من به مسئولش گفتم کاری کنید که خیلیها نیایند. خیلیها به درد نمیخورند، همان ۱۵ نفر خوب بود. چون جمعیت با خودش کف زدن و سوت زدن میآورد.
این شاعر طنزپرداز و استاد دانشگاه در ادامه گفت: این روزها تمرکز نداریم و سرها همه در موبایلهاست. شبکههای اجتماعی و موبایل فرصت تمرکز به آدم نمیدهد و ما اگر نتوانیم تمرکز کنیم و بخوانیم راه به جایی نمیبریم. الان جنسی از طنز رایج شده است که همه ظرافتها و دقایق و زیباییهای آن به سرعت عرضه میشود و به سرعت فهمیده میشود و به سرعت کهنه میشود. طنز اما زبان آدمهای نکتهسنج و ظریف است. طنزهای خوب را باید با دقت خواند. باید تمرکز کرد.
او درباره امکانات زبان فارسی برای نوشتن اظهار کرد: ما در روزگار سعدی، هم سعدی را داریم و هم وصاف الحضره شیرازی را. اما کسی زبان وصاف را نمیپسندد و همه سعدی میخوانند. وصاف در نوشتههایش خیلی اطلاعات میدهد اما چون بیانش شیوا نیست کسی رغبت نمیکند او را بخواند. زبانی که پشتوانه فرهنگی نداشته باشد، یعنی ارجاعات، کنایات، اصطلاحات، اشارات، تمثیلها و… این زبان به درد کار هنری نمیخورد. فارسی زبان مناسبی برای کار هنری است و برای طنز هم خوب است. اما امروز طنزمان خالی از امکانات زبان فارسی است. بیحوصله مینویسیم. زبان را از امکاناتش فقیر کردهایم چون برای آدمهای بیحوصله مینویسم. چنین طنزی نمکش را مثلا اگر ورزشی باشد از شیر سماور میگیرد. چون مجبور است از دم دستش وام بگیرد. طنز نباید از دعوای روزمره برای نمکش بهره بگیرد.
در ادامه جلسه حاضران با موضوع مشخص شروع به طنزنویسی کردند و بعد نوشتههای خود را خوانند و نوشتههایشان نقد شد. صابر قدیمی از شاعران طنزنویس شعری برای حاضران خواند که مورد توجه قرار گرفت.
داستانخوانی طنز دیگر بخش مکتبخانه بود. مجتبی پرازین داستان «آبگوشت» از کتاب «میخواستم نویسنده شوم، آشپز شدم» نوشته فاطمه ستوده را برای حاضران خواند و درباره داستان بحث شد.
ناصر فیض، علیرضا لبش، روحالله احمدی، فرامرز ریحانصفت، عبدالله مقدمی، مهدی فرجاللهی و صابر قدیمی از جمله طنزنویسان حاضر در این جلسه بودند.
پایان پیام