«نفس»، قصهای که شروع نمیشود
پایگاه خبری گلونی، انوشه میرمجلسی: نرگس آبیار با فیلم «شیار ۱۴۳» انتظار مخاطب را از خود تا حدی بالا برد که حالا برای تماشای فیلم “نفس” به چیزی فراتر از معجزه نیاز است.
راوی فیلم «نفس» دختربچهای است که ۳ خواهر و برادر هم سن و سال دارد و در خانهای نیمه آماده با مادربزرگ و پدرش زندگی میکند. راوی قصه، دختری است که باهوش است و عاشق مطالعه و کشف قصههای نو. تا این جای ماجرا ما قصه سادهای داریم که راویاش بخش اعظم شیرینی فیلم را بر دوش دارد. اما برای پیشبرد قصه به چیزی بیشتر از بازیها و شیطنتهای کودکانه نیاز است. به یک گره ساده یا ماجرایی که مخاطب را کمی بیشتر پابند صندلی سینما کند.
اما هرچه پیش میرویم نه خبری از کنش و واکنش میشود و نه شخصیتهای قصه دچار تحول یا تغییر اعظم. همه چیز عادی و یکنواخت پیش میرود، بدون نیاز به حدس و گمان و کنجکاوی.
کشمکش یعنی داستان و بدون کشمکش، هیچ داستانی ساخته نمیشود. این همان سوالی است که مدام در هنگام تماشای فیلم «نفس» در ذهنمان جولان میدهد. پس کجاست آن کشمکش بزرگ و جذاب؟ اگر کشمکش، بسط و گسترش و نقطه اوج نباشند، داستان نیست و این همان نقطه ضعف بزرگی است که فیلم «نفس» را با همه ظرافتها و ریزه کاریهای جذابش، به یک فیلم خسته کننده تبدیل میکند.
نفس میتوانست با حذف برخی سکانسها و پرداخت بهتر در دیگر سکانسها، فیلم خوب و جذابی از آب در بیاید. اما نتیجه کار یک فیلم یکنواخت است با برشهای زیبا و لطیف که بود و نبود هرکدامشان تاثیری در پیشبرد قصه ندارد.
در اکران برج میلاد نیز واکنش مخاطبان و اهالی رسانه گویای نقاط ضعف این فیلم بود. مخاطبی که از دقیقه ۷۰، عملاً خسته و بی قرار میشود. بازی درخشان پانتهآ پناهیها دیگر به چشم نمیآید و به همین سادگی همه چیز فدای قصهای بیکشمکش میشود.
اگر به تماشای فیلم «نفس» میروید از فضاسازیهای کودکانه و لطیف و انیمیشنهای ساده و جذابش لذت ببرید و باقی ماجرا را سخت نگیرید. پیشنهاد ما این است که نرگس آبیار را با همان«شیار ۱۴۳» به خاطر بسپارید.
پایان پیام
کد خبر : 13282 ساعت خبر : 3:30 ب.ظ