پایگاه خبری گلونی، رضا ساکی: تنگ فنی پلدختر به مدت هشت سال، هر روز، گاهی روزانه دو بار، سه بار، زیر آتش عراقیها بود. فقط خدا میداند که تنگ فنی چند بار موشک خورد. در همه آن هشت سال اما هیچ چشمهای در پلدختر خشک نشد و آسیب ۲ هزار هکتاری به جنگلهای بلوط جنوب لرستان نرسید. آن روزها پلدختر مقاومت کرد و هرگز متروکه نشد.
حالا اما اوضاع در پلدختر طوری دیگر است. شهری است جنگزده انگار هیروشیما پر از سکوت با مغازههای خالی و بیدروپیکر. چیزی که مردم رودبار و منجیل را عصبانی میکند و میترساند همین وضع پلدختر است. آتشی که در سال ۱۳۸۹ به جان این شهر افتاد.
در سال ۸۹ همه شبکههای خبری از آزادراه خرمآباد به پلزال و هزینه ۷ هزار و پانصد میلیارد ریالیاش میگفتند. پروژهای که مسیر صعبالعبور ۲۱۰ کیلومتری خرمآباد اندیمشک را تبدیل به ۱۰۴ کیلومتر آسفالت پتوپهن میکرد. پروژه را رئیسجمهور وقت افتتاح کرد و همه برایش کف زدند. مردم خرمآباد و اندیمشک فوجفوج میرفتند و آزادهراه را میدیدند و کف میکردند. قرار بود دیگر خبری از جاده قدیم نباشد و دیگر کسی در آن جاده وحشت نمیرد. قرار بود کامیونها و نفتکشها فقط از آزادراه تردد کنند و از ۱۴ تونل دوقلو، ۲۸ پل بزرگ، ۱۴۰ پل کوچک و دو تقاطع غیرهمسطح آن لذت ببرند.
آزادراه خرمآباد پل زال اما بیش از ۳ هزار نفر را در پلدختر بیکار کرد و به خاک سیاه نشاند. مردمی که شغلشان وابسته به عبور مسافران از شهر بود ناگهان شهرشان را شهر ارواح یافتند و چشمشان به آمدن ماشینها خشک شد. نه فقط چشمشان خشک شد که بسیاری از چشمههای منطقه به دلیل انفجارهای متعدد برای ساخت آزادراه خشک شدند و دیگر آب ندادند. آزادراه از قلب جنگلهای بلوط و یکی از بکرترین مناطق زاگرس گذشت. بیش از ۲ هزار هکتار بلوط از بین رفت تا آزادراه ساخته شود. جز خرابی اگر خیری از آزادراه به لرستان رسیده باشد شاید همین باشد که مسافران آبمعدنیشان را از لرستان و باکشان را در لرستان پر میکنند.
اوضاع قرار بود خوب بشود یعنی قرار بود حالا که آزادراه هست نفتکشها هم از آنجا تردد کنند اما هزینه بالای عوارض باعث شد که پلدختریها از بیچارگی به بدبختی برسند. حالا همه نفتکشها و کامیونها از جاده قدیم تردد میکنند و آنجا را تبدیل به قتلگاه کردهاند. بنابر آمار روزانه به طور متوسط ۲ هزار و سیصد تریلر از محورهای جنوبی لرستان تردد میکنند که اغلب در جادههای منتهی به پلدختر واژگون میشوند و اغلب هم راننده و یا رانندگان آنها در آتش میسوزند. فقط در سه ماه نخست سال گذشته ۱۴۴ هزار لیتر مازوت یا همان نفت سیاه وارد خاک جنوب لرستان و رودخانههای آن بهویژه کشکان شده است.
یعنی اگر پلدختریها زیر موشکباران بیآب نمیماندند حالا آب هم برای خوردن ندارند. نفتکشها البته حالا تنها امید جوانان این شهرند. پلدختر حالا شهر کارواشهای کوچک است. تریلیها و نفتکشهای کثیف عراقی که برای سوآپ سوخت از لرستان میگذرند ماشین به آن گندگی را با ده هزارتومان در پلدختر میشویند و تمام آن مشتقات نفتی حاصل از شستوشو وارد آب زیرزمینی میشود. آبی پر از فلزات سنگین که حتی یک جرعهاش میتواند یک سرهنگ سیبیل کلفت بعثی را کلهپا کند.
اگر گذرتان به پلدختر افتاده سعی نکنید به آنها که دارند تریلی میشویند بگویید که کارشان محیط زیست را آلوده میکنند. من یک بار به لری و از سر همشهریگری به آنها گفتم و نزدیک بود کتک بخورم. آنها برای زندهماندن میجنگند و بعد از آزادراه چیزی برای از دست دادن ندارند. درست مانند مغازهداران رودبار و منجیل که میخواهند سر به تن آزادهراه تهران-رشت نباشد.
پایان پیام