نباید بگذاریم موسیقی لری از بین برود
به گزارش پایگاه خبری گلونی، فریدون شهبازیان رهبر ارکستر موسیقی ملی در روز دوم همایش خنیاگران سرزمین مادری با بیان این نکته که با عرفان بازی و آکروبات بازی ادبی و توسل به مولوی و قطارکردن حرفهای ابن سینا و فارابی و… کاری از پیش نمیرود گفت: میخواهم بگویم اولا چه بخواهیم و چه نخواهیم تحول موسیقی ما در مداری گردش میکند به نام موسیقی علمی. متاسفانه هم باب اجتهاد در موسیقی محلی و مقامی بسته شده و هم باب رشد و تعالی در موسیقی اصیل ایرانی یا موسیقی سنتی. دوما تازگی و ابتکار، شور و حرکت در موسیقی محلی و مقامی وجود دارد. البته در برابر موسیقی بومی سرزمینمان مشکلی وجود دارد؛ موسیقی سرزمین ما در مقایسه با موسیقی سنتی اگر بررسی شود، موسیقی سنتی رکود بیشتری داشته است.
شهبازیان ادامه داد: رکود موسیقی سنتی از زمان صفویه و در عراق عجم شروع شده است. یعنی شهرهای قزوین، تهران، ساوه، قم، کاشان و اصفهان. سختگیری و منع شدید مذهبی دست به دست نفاق طبقات حاکم بر مردم داد و صدای موسیقی را خفه کرد و در زمان قاجاریه به اوج خود رسید. دلایل تاریخی آن هم بیواضح است، چرا که این موسیقی از گذشتههای دور و تاریک برای ما به یادگار مانده است. موسیقی مناطق قدیمی ایران که سنگ بنای آن ناله و زاری و شکایت بود، به زنبورهای تنزل پیدا کرد و پژواک فجایعی بود که از زمانهای دور بر سر این سرزمین آمد. مغول و محمود افغان بلایی بر سر این مملکت آوردند که شعر با توجیه کردن این مصائب و فجایع مرحمی بر زخم مردم بود و موسیقی زانو به زانوی مردم با آنها مینالید. بعد حاکمان از یک طرف خود را حامی دین و مذهب نشان میدادند و از طرف دیگر در خلوت خود موسیقی را مباح کرده بودند. این رفتار ریاکارانه به مردم سرایت کرد. شاعران ما نیز قصدشان شکوه کردن نبود، اشاره آنها به فجایعی بود که برشمردیم. حالا چه کنیم بیآنکه نیازی به نالیدن باشد، بیآنکه نیازی به موییدن باشد پا به پای شعر و موسیقی سالهای دور مینالیم. بیآنکه مصیبتی باشد یا عزایی وجود داشته باشد، زاری میکنیم. بیآنکه بدانیم چرا. تنها به این خاطر که میخواهیم سنتهایمان را حفظ کنیم.
این استاد موسیقی سنتی درمورد موسیقی مناطق گفت: موسیقی در سرزمینمان اغلب پژواکی بود در شعر. تو کمان کشیده و در کمین، که زنی به تیرم و من غمین/ همه غمم بود از همین، که خدا نکرده خطا کنی. موسیقیای که باید این شعر را همراهی کند، آیا میتواند فارغ از معنی اندوه آفرین این شعر باشد و شادی و شور و حماسه ببخشد؟ اگر بخواهیم موسیقی زنده، بانشاط و متناسب با شرایط امروز داشته باشیم، ناگزیر هستیم که دست به دامان موسیقی مناطق مختلف سرزمینمان بشویم که در بسیاری از زمینهها مثل ما از شور و شادی و حماسه و هنر محروم نیستند. نباید اجازه بدهیم که موسیقی محلی از بین ببرد. پیش از اینکه هنرمندان پیر و ازکارافتاده موسیقی محلی و مقامی از دنیا بروند، زیر نظر خبرگان موسیقی باید تمام نغمهها را گردآوری کرد؛ از یک طرف آنها را آموزش داد و از طرف دیگر لحن و لهجه مقامی آنها را گرفت و تنها چارچوب ملودیک و ریتمیک آنها را حفظ کرد و آنها را در آوازها و دستگاههای موسیقی اصلی ایران قرار داد که تنها در این صورت است که یک موسیقی واحد خواهیم داشت که همه کشور را در بر خواهد گرفت و میتواند بار دیگر وحدت موسیقی این سرزمین را تضمین کند و در دست آهنگسازان لایق، آثار بزرگی برای موسیقی سرزمین ما خلق کند.
رهبر ارکستر ملی ایران گفت: یکی از مصادیق عالی این مدعا، موسیقی لرستان است. موسیقی در لرستان با دو گویش لری و لکی متداول است. این دو گویش، زبان ویژه موسیقی منطقه را شامل میشود که مقدار و ارزش آن بسیار بالاست. متداولا به عنوان موسیقی لری و موسیقی لکی خوانده و شنیده میشود. موسیقی لکی که هنوز کاملا معرفی نشده و در رسانهها کمتر به آن پرداخته میشود، به قولی اصیل ترین و بدیع ترین موسیقی این منطقه و حتی کشور است. اطلاق لفظ بدیع به این موسیقی به این جهت است که شگفتی شنونده را برمیانگیزد. بیاغراق گاهی اوقات رنگ و بوی چند هزار ساله دارد و قدمت این موسیقی را تداعی میکند. با کمال تأسف این موسیقی رفته رفته به فراموشی سپرده شده، چرا که لکها از یک طرف به خاطر مجاورت با لرها از موسیقی لری بیشتر استقبال میکنند که البته به نظر من شاید محق هم باشند. شور و نشاط موسیقی لری از موسیقی لکی بیشتر است. از طرفی دیگر موسیقی لکی بیشتر موسیقی سوگواری و نیایش است و در شادترین جملات آن نیز قربت و قرابتی باستانی و حتی میتوانم بگویم جادویی موج میزند.
وی افزود: این موسیقی بیشتر از آنکه به وسیله خود آیینگذاران یا به عبارت دیگر نگهدارندگان ایران طریقت اهل حق و پیران طریقت که جزو اهل حق هستند ارائه شود، یکی از معدود یادگارهای موسیقی روزگار قدیم برای ماست. لرستان سرزمین بزرگی است و لکها از بزرگترین عشایر هستند که در میان آنها مناطقی وجود دارد که هنوز تمدن تکنولوژیک غرب به آنها نرسیده است. و این موسیقی یعنی موسیقی لکی به ویژه آن قسمت که مخصوص نیایش و سوگواری است، دستنخورده باقی مانده است. موسیقی لکی در لرستان چند شاخه دارد. اول موسیقی اهل حق که موسیقی خانقاهی است و فقط در میان پیران طریقت و پیروان طریقت و اهل حق معمول بوده و ساز اصلی آن تنبور است. موسیقی عزا و سوگ که برخی از جنبههای آن در میان لرها نیز متداول است و چمری و مویه دو صورت اصلی آن به شمار میرود و سازهای اصلی آن سرنا، کرنا و دهل است. و سوم موسیقی کار که به دو بخش زنانه و مردانه تقسیم میشود و در روستاهای دورافتاده باید سراغ آن را گرفت. موسیقی کار زنان در هنگام مشک زدن، دوشیدن گاو و گوسفند و آردکردن گندم و برنج درهاونگ و از این قبیل کارها معمول است. و موسیقی آوازی است و هیچ سازی آن را همراهی نمیکند. البته در هیچ شرایطی صدای زنان با ساز همراه نیست، حتی در عروسی، هنگام زیارت که زنان آوازهای سرورآمیز میخوانند. موسیقی کار مردان در هنگام درو، خرمنکوبی، شخم زدن و امثال این کارها معمول است. به دلیل شرایط زمانی و مکانی، این آوازها هم با ساز همراهی نمیشوند و آخرین بخش از موسیقی لکی به موسیقی شور و شادی اختصاص دارد که سازهای اصلی آن، مثل این پسر جوانی که امشب برایتان زد، سرنا و دهل است و این موسیقی در میان لرها و لکها تا حدودی مشترک است.
شهبازیان درباره موسیقی خانقاهی در لرستان گفت: متاسفانه موسیقی اهل حق در خانقاههای این طریق معمول بوده و یافتن نغمات آن، امروزه دشوار است بتوانیم نغمات آن را در بین لکها پیدا کنیم. یافتنش بسیار مشکل است. و به موسیقی خانقاهی کردستان هم بیشباهت نیست، اما چون اصالت خانقاه در لرستان بیشتر است، هیچ نوع تاثیری از موسیقی سنتی مرکز نپذیرفت. درست برخلاف موسیقیهای خانقاهی دیگر مناطق که ناخالصی و تاثیرپذیرفتن آن از موسیقی رسانهای کاملا مشهود است. من امیدوارم که هنرمندان ارزنده لرستان، شعرها و آهنگهای موسیقی لکی را جمع آوری کنند که هم خدمتی به فرهنگ سرزمینمان کرده باشند و هم دایره ذوق و هنر خود را گسترش دهند و اما موسیقی لری که از حیث تقسیمبندی عینا مانند موسیقی لکی است. با این تفاوت که موسیقی خانقاهی ندارند، ولی تاثیرپذیرفتن آن از موسیقی شهری، به ویژه موسیقی پایتخت متاسفانه بسیار زیاد است، تا جایی که تکنیک نوازندگان کمانچه اغلب شبیه تکنیک نوازندگان ویولن است و این تاثیر معلول حضور گسترده رادیو در خرمآباد است. همانطور که دیشب هم گفته شد. متاسفانه تقلید از هنر بازاری که رادیو آن را در سراسر مملکت اشاعه میداد، سرمشق هنرمندان شهرستان شد تا جایی که بهترین خوانندگان و نوازندگان به جای حفظ شیوههای اساتید و حفظ اصالت موسیقی شان، به تقلید از موسیقی رسانهای پرداختند و حتی آهنگسازان تصنیفهایی در موسیقی محلی ساختند که هویت فرهنگ آنها را تداعی نمیکرد. به هر روی، برای اعتلا و سربلندی موسیقی لری و به ویژه موسیقی سرزمینمان، اساسیترین و جدیترین کار، تدوین و گردآوری موسیقی محلی و مقامی است.
استاد شهبازیان سخنرانی خود را با یادی از سرنانواز فقید لرستان به پایان رساند.
شهبازیان در پایان گفت: از هنرمندی یاد میکنم که در میان ما نیست. زنده یاد شاهمیرزا مرادی. شاه میرزا مرادی تکنیکیترین سرنانواز لرستان بود و من هرگز همکاری با این مرد بزرگ را فراموش نمیکنم. ساز او هم شیرین، هم شورآفرین بود که از دل پاک و جان سرمست و صفای باطن او سرچشمه میگرفت. البته خواننده بزرگی مثل سقایی هم بود که او هم در بین ما نیست و من امید دارم که بتوانیم سالهای آینده از هنر دوست عزیزم علی اکبر شکارچی، ایرج رحمانپور و فرج علیپور بیش از پیش استفاده کنیم. یادمان نرود جوانهایی که الان در موسیقی لرستان هستند، مثل این دو تا جوانی که امشب اینجا برنامه اجرا کردند؛ هم حسن سالم و هم احسان عبدیپور از نظر تکنیکی فوقالعاده بودند، یعنی فکر نکنید که شما ساده میشنوید، دست میزنید، هلهله هم میکشید، ولی این کمانچهزدن و آن سرنازدن نتیجه سالها کار مداوم و تمرین است که من امیدوارم که روز به روز تکنیکشان بهتر و سلامتتر باشد.
پایان پیام
کد خبر : 25877 ساعت خبر : 11:42 ق.ظ