راه ناهموار خبرنگاری در پلاسکو
پایگاه خبری گلونی، رضا ساکی: ساعت ۱۶ روز پنجشنبه روز سیام دیماه برای نخستین بار به محل حادثه رفتم.
تا آن ساعت به ساختمان پلاسکو مراجعه نکردم، چون وظیفه داشتم که خبرهای دوستان خبرنگار را منتشر کنم و در فضای خبری نشر بدهم؛
همچنین برخی از دوستان خبرنگار اخبار خام از حادثه میفرستادند که وظیفه داشتم آنها را تنظیم کنم، یعنی من حتی بهعنوان خبرنگار در ساعات اولیه در محل حادثه حضور نداشتم، چون ضرورتی نداشت و به اندازه کافی خبرنگار در منطقه بود.
از ساعت ۱۷ من برای تهیه فیلم، عکس و گزارش به محل رفتم؛ برای رفتن هم برنامه داشتم.
دو عدد پاوربانک، دوربین عکاسی با دو لنز، موبایل هوشمند، سیم رابط، آدامس، شکلات، آب معدنی، هندزفری، پوتین، کلاه و قلم و کاغذ برداشتم و از راه میدان فردوسی به سمت چهارراه استانبول حرکت کردم.
از قبل میدانستم باید با یکی، دو مغازه دار اگر بشود صحبت کنم و با یکی، دو آتشنشان حرف بزنم و با مسئولان حاضر در محل هم گفتوگو کنم.
پرسشهایی هم از قبل برای هر کدام آماده کرده بودم. این آمادگی خوب بود، اما به محض رسیدن به پاساژ فردوسی، آتشنشانها را دیدم که به سمت خیابان پشتی پاساژ یعنی پاساژ پردیس میدوند. بیاختیار دنبالشان دویدم.
ته کوچه حدود ۳۰ نفر آتشنشان خاکی، خونی و خسته روی زمین بودند و تعدادی مشغول رفت و آمد به داخل ساختمان پشتی پلاسکو. روبروی در ورودی چند نفر روی زمین نشسته بودند و تعدادی آتشنشان دور آنها جمع شده بودند.
راه ناهموار خبرنگاری در پلاسکو
دوربین را روشن کردم و بالای آنها رفتم. یکی از فرماندهان آتشنشانی داشت از یکی از کسبه درباره نقشه پاساژ سوالهایی میکرد تا بداند چگونه باید با آتش مقابله کند.
از این واقعه دو دقیقه فیلم گرفتم و با دوربین فرمانده را تا ورودی ساختمان دنبال کردم و جلوتر نرفتم و خودم را از لای دست و پای آتشنشانها دور کردم.
این ویدئو را در اینترنت گذاشتم که بلافاصله از آن استقبال شد. یکی از چیزهایی که یک خبرنگار باید در این حوادث بداند، انتخاب جای مناسب است؛ دیگر اینکه او باید بداند که در هنگام عکاسی از آتشنشانها حتما اجازه بگیرد و بداند بسیاری از آنها حال روحی مناسب ندارند و نباید برای مصاحبه با آنها اصرار کند.
در چند روز گذشته از مردمی که در ساعات اولیه آتشسوزی فیلم گرفتند و در نزدیکی پاساژ تجمع کرده بودند، انتقاد شد؛
انتقاداتی گاه تند و عصبی. شاید حادثه پلاسکو آخرین باری نباشد که چنین رفتارهایی را از مردم میبینیم.
مردم باید بدانند که وقتی خبرنگاران رسمی و حرفه ای در محل هستند، نیازی به حضور آنها نیست.
مردم باید بدانند که آنها مصرفکننده خبر هستند، نه تولیدکننده آن و باید بدانند که مهمترین و تنهاترین کاری که باید انجام دهند، خالیکردن موقعیت است، نه حضور در آن.
مردم باید در خانه بنشینند و خبرها، عکسها، ویدئوها و گزارشهای خبرنگاران را بخوانند. این کار، کار مردم عادی نیست، حتی کار خبرنگاران عادی هم نیست.
خبرنگاران و عکاسان سرویس حوادث هستند که میتوانند میان دود، آتش، بیل مکانیکی و جرثقیل عکس بگیرند و میدانند چگونه رفتار کنند؛ میدانند چه موقع کجا بروند و چه موقع کجا نروند.
تجربه من در ۲۰ ساعت حضور در محل عملیات، نشان داد که خبرنگاری حوادث، یکی از سختترین کارهایی است که یک خبرنگار و عکاس خبری میتواند انجام دهد.
خودم قبلا چنین تجربهای نداشتهام، اما سعی کردم با اصولی که از کار خبرنگاری در ذهن داشتم، خبرنگاری باشم که مُخلِ عملیات و اتفاقات نشوم و تا جایی که میتوانم تلاش آتشنشانان و ماموران را منعکس کنم.
در کنار توجه به تمامی این نکات مهم رعایت نظم است.
راه ناهموار خبرنگاری در پلاسکو
اینکه بدانی اگر نوار زردرنگی بسته شده است و حریمی مشخص شده است، قطعا برای تسریع امدادرسانی است و اگر دلسوز قربانیان حادثهایم باید به این حریم احترام بگذاریم.
در این سه روزی که گذشته است بارها و بارها دیدم که خبرنگاران با بیتوجهی به حریمهای تعیین شده باعث پریشانی و برآشفتن عوامل اجرایی شدند.
حتی خبرنگاری را دیدیم که هنگام خاموش کردن آتش، بالای جرثقیل رفت و اصرار داشت با آتش نشان حین عملیات گفتوگو کند.
واکنش آتش نشان آن قدر ساده و شفاف بود که شاهدان این صحنه در اوج دل نگرانی و اندوه، برای ثانیهای قهقهه زدند.
این مسئله نشان میدهد که یک حرکت اشتباه چقدر میتواند با مسیر جاری در عملیات امداد در تناقض باشد.
به نظر میرسد تا بسته شدن پرونده ساختمان پلاسکو راه درازی در پیش است. راه درازی که میتواند باعث رشد و آمادگی بیشتر تک تک ما در حوادث این چنینی شود.
راه ناهموار خبرنگاری در پلاسکو
پایان پیام