شوخی حد و مرز دارد
پایگاه خبری گلونی، رضا ساکی: این تفکر که کمدی و طنز حد و مرزی نمیشناسد را تا جایی که من یادم هست نه طنزنویسان باب کردند و نه صاحبنظران طنز و کمدی. این تفکر از سالهای نخست دهه هشتاد رشد کرد و مروجش آنهایی بودند که نه تحت تاثیر سینمای کمدی امریکا و اروپا که تحت تاثیر و تقلید سریالهای امریکایی بودند و برای مجموعههای ایرانی هم طنز مینوشتند.
دستکم من یادم نیست که از نسل توفیق شنیده باشم که هر چه از دهنت بیرون آمد میتوانی بنویسی. نسلی که خودشان به هر حال به نوعی شوخی جنسی هم مینوشتند و اصولا یکی از ویژگیهای دوره مشخصی از توفیق همین جنسینویسیها بود.
حساب گلآقا هم که با طنز و فکاهی مشخص و معلوم بود و شخص گلآقا به شدت درباره رعایت اخلاق در طنز مواظبت میکرد.
در آثار روزنامهنگاری مشروطه هم کموبیش تفکری رادیکال نمیبینیم و حتا آنجا که طنز به دست مخالفی چون دهخداست که قصد براندازی نظام قاجار را دارد باز هم حد و مرزهایی وجود دارد. البته افراط در کشیدن کاریکاتور مرحوم بازرگان به شکل گربه در ماههای پس از انقلاب اسلامی در نشریات حزب توده و یا افراطهای بعد از شهریور بیست هم در تاریخ طنز هست اما عمومیت پیدا نمیکند.
این تفکر که کمدی و طنز حد و مرزی نمیشناسد و ما با هر چیزی که دوست داریم شوخی میکنیم و شوخی ما نباید جدی گرفته شود بیشتر از این که تحت تاثیر چخوف باشد و از دهههای پیش به ما رسیده باشد تحت تاثیر سریال فرندز است. یعنی تنها چیزی که برخی از کالت فرندز یاد گرفتند این بود که کمدی و طنز حد و مرزی نمیشناسد!
چرا حد و مرز دارد. بگذارید از مصاحبه هادی خرسندی با تلویزیون امریکا مثال بزنم. آقای خرسندی در پاسخ به پرشسی درباره این که طنز دینی را تا کجا پیش میبری پاسخ داد: تا جایی که به مادربزرگ چادری نمازخوانم بر نخورد.
حالا بروید به آنها که به کمدی درست و درمان اعتقاد دارند و عقیدهشان این است که هر چیزی را نباید در رسانه تلویزیون گفت بگویید متحجر و امل.
پایان پیام